«آینده نزدیک» با گفتوگو ساخته میشود/ «آینده نزدیک» ما رو به پیشرفت است
رئیس مرکز نظامسازی ستاد پیشرفت جامع منطقهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) میگوید: نقطه تحول، آنجایی است که از رویهی خودمان ناامید شویم و آنموقع است که دست به تغییر میزنیم. امروز در این نقطه ایستادهایم پس «آینده نزدیک» ما رو به پیشرفت است.
به گزارش ایسنا، “محمد رسول علیبابایی”، دانشآموخته سطح سه حوزه علمیه، رئیس مرکز نظامسازی ستاد پیشرفت جامع منطقهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، کارشناس مطالعات راهبردی پیشرفت و مسئول مدرسه پیشرفت، در برنامه تلویزیونی «عصر پیشرفت» که توسط ستاد پیشرفت جامع منطقهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) تهیه شده است، به سؤالهایی مانند اینکه چرا «آینده نزدیک» ایران به عنوان محور گفتوگوها انتخاب شد؟ «برنامهریزی» در این مقوله چقدر اهمیت دارد؟ و چرا در برنامه “آینده نزدیک” از کارشناسان جوان دعوت به همکاری شده است؟ پاسخ داد.
«چه ایدههایی برای تغییر و تحول در «آینده نزدیک» ایران وجود دارد؟ برای رسیدن به پاسخ درست این سوال، گفتوگوهایی ترتیب داده شد تا به کمک کارشناسان اهمیت دهه پیشرو برای توسعه و پیشرفت ایران روشن شود.
از این رو رویداد «آینده نزدیک» بنا دارد به این وضعیت و آینده نزدیک ایران بین سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۱۴ بپردازد و ایدههای برخی جوانان فعال در دانشگاه، حوزه یا حاکمیت را مرور کند تا محیطی برای گفتوگو درباره آینده ایران شکل بگیرد. به همین منظور ستاد پیشرفت جامع منطقهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)؛ گفتوشنودی پیرامون نظام برنامهریزی کشور و تأثیر آن در آینده نزدیک ایران ترتیب داده است. در این پرسش و پاسخها، علاوه بر توصیف وضعیت موجود کشور به ایدههای مهمانان برنامه برای تغییر و تحول در نظام برنامهریزی فعلی پرداخته شد.
آخرین مهمان برنامه “عصر پیشرفت” حجتالاسلام و المسلمین «محمد رسول علیبابایی»، دانشآموخته سطح سه حوزه علمیه، رئیس مرکز نظامسازی ستاد پیشرفت جامع منطقهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، کارشناس مطالعات راهبردی پیشرفت و مسئول مدرسه پیشرفت است. او در طراحی، نامگذاری و پرسش و پاسخ از کارشناسان «آینده نزدیک» نقش موثری داشته است.
سؤالهایی از ایندست که چرا «آینده نزدیک» ایران به عنوان محور گفتوگوها انتخاب شد؟ «برنامهریزی» در این مقوله چقدر اهمیت دارد؟ و چرا در برنامه “آینده نزدیک” از کارشناسان جوان دعوت به همکاری شده است؟ در این نشست پاسخ داده شد.
* برای پیشرفت و توسعه ایران در اینسری از برنامهها از عبارت «آینده نزدیک» استفاده شد. واژههای «آینده» و «نزدیک» با یکدیگر تضاد دارند؛ هدفتان از تاکید بر این عبارت چیست؟
تقریبا دو جریان غالب در کشور ما تصمیمسازی میکنند، یک جریان به دنبال حل مسئله است، یعنی میگوید ما امروز با هزاران مسئله درگیر هستیم که باید حلش کنیم و اصلا عبور از مسائل حال و پرداختن به مسائل آینده که بیشتر در ابهام هستند؛ بیمعنی است.
جریان دیگر با فرار و فراموشی مسائل کنونی همراه است. مردم، جامعه، حاکمیت و نخبگان دائما در رابطه با آیندهای که ممکن است هیچکدام از معاصران آن را نبینند، صحبت میکنند.
آنچه به حل مسئله اکنون میپردازد دغدغه درستی دارد، میگوید؛ امروز ما مسائلی داریم که باید حلش کنیم. حلنکردن، نپرداختن به مسئلهها بحرانزا است و میتواند خودش مسائل دیگری ایجاد کند، اینجا پرداختن به مسئله میشود نقطه قوت؛ ولی ناخودآگاه ما را به برنامههای کوتاهمدت و روزمره گره میزند. برخی جریانهایی که به حل مسئله اکنون فکر میکنند، از افق آینده غفلت میکنند.
آن جریانهایی که به آینده بلندمدت میپردازند، این حسن را دارند که یک جهتگیری و چشمانداز مشخص، شفاف و انگیزهسازی را مطرح کنند، اما عیبشان این است که از امروز و اکنون به نوعی فاصله میگیرند. بنابراین بین این حل مسئله با آن آینده اتصال و ارتباطی برقرار نمیشود.
در حقیقت رویکرد سومی وجود دارد که ما به دنبال تقویتش هستیم. آینده نزدیک ایران، یعنی حرکت به سمت یک جهت مشخص با رویکرد مسائل واقعی و باورپذیر. بنابراین حل کردن مسائل به نحوی که آینده کشور را نیز تامین کند، رویکرد اصلی آینده نزدیک ایران است.
تجربه دیگری که در گفتوگوها داشتیم این بود که وقتی جریانهای تمدنی یا آینده دور را ترسیم میکنم، غالبا یک ناامیدی در چشمان مخاطب میبینم، گویی این حرفها و برنامهها برای ما نیست و فقط برای آیندگان، انگیزه آیندهسازی است، اما آینده نزدیک یعنی آیندهای که به شدت قابل دسترس و قابل مشاهده است و همه آن کسانی که میتوانند اکنون موثر باشند، آینده نزدیک را هم خواهند دید.
جامعه ما خیلی به آیندهاندیشی نیاز دارد. ما کمتر به آینده فردی، گروهی، سازمانی و آینده جمعیمان فکر میکنیم. بخشی از چالشهایی که رویکردهای حل مسئلهای دارند، فقدان کلاندیشی و ندیدن نسبت بین مسائل است.
* در مواجهه با موضوع آیندهاندیشی، چرا فقط از منظر برنامهریزی ورود کردید؟
«آینده نزدیک» یکی از ارکان امیدبخشی، انسجام اجتماعی و حرکت کنش اجتماعی است، اما اینکه موضوع برنامهریزی برای این فکر ورزی و گفتوگوها انتخاب شد، به این معنا نیست که ما فقط موضوعی که آینده نزدیک را میسازد، برنامهریزی میدانیم.
مسئله اینجاست که سه سال از پایان مهمترین فراخوان رهبری کشور میگذرد. در این فراخوان رهبر معظم انقلاب میگویند همه وارد این کارزار شوید؛ ما همیشه کارزار را فضای میدان عملیات، میدان نظامی یا عملیاتهای فیزیکی میبینیم، اما به نظر میرسد که فراخوان ایشان، به میدان فراخواندن همه ظرفیتهای فکری بوده است، با این عنوان که بیایید درباره آینده پنجاه سال کشورمان گفتوگوهای جدی داشته باشیم، البته نه از جنس حرفهای رویایی، از جنس ریلگذاری، از جنس مشخص کردن مسیر حرکت؛ چند سال طول میکشد تا سند پایه آماده شود و حضرت آقا این را به شور عمومی میگذارند، برای اصلاح آن تمام توان فکری جامعه را به میدان میآورند، از آن زمان سه سال گذشته و حداقل خبر امیدوار کنندهای مخابره نشده است.
برنامه چشمانداز دو سال دیگر به اتمام میرسد، دوباره خبری از تدوین چشمانداز جدید به نخبگان و موثرین مخابره نشده است. برنامه هفتم هم که الان در گیرودار تصویب است، با همه این شرایط، بهترین زمان برای گفتوگوهای جدی در رابطه با نظام برنامهریزی میتوانست الان باشد، پس آینده نزدیک حتما موضوعات متعددی دارد و میشود یک فهرست طولانی از موضوعاتی که در رابطه با آینده نزدیک برای ما مطرح میشود را ارائه کرد، من اینطور متوجه شدم که در یک موقعیت زمانی خاصی قرار داریم که شاید تکرار نشود، ما واقعا در یک وضعیتی هستیم که الان برنامههای میانمدت و بلندمدت سرنوشت روشنی ندارند و الان میتوانیم در موردشان با یک وضعیت واقعی صحبت کنیم.
* این شرایط شاید از جهتی بهترین فرصت برای گفتوگو درباره این موضوع باشد که میخواهیم چه آیندهای داشته باشیم؟ چگونه میخواهیم به این آینده برسیم؟ من این ضرورت زمانی را کنار تحولات مختلف اجتماعی خودمان و تحولات بینالمللی میبینم، به این معنا که قطعا وقتی میخواهد یک نقطه تغییر جدی صورت بگیرد نمیتواند بریدهای از اطرافش باشد، ما در جامعه خودمان تحولات جدیای را مثل تحولات سنی و نسلی مشاهده میکنیم با فرض بر این موضوعات اهمیت دهه پیشرو را بیان کنید.
در تایید فرمایش شما بحث چرخش نسلی را مطرح میکنند و برخی به آن توجه میدهند و آنهم اینکه ما چون چهل و چند سال پیش تغییر نظام سیاسی را در کشورمان تجربه کردیم، الان در نقطهای هستیم که نسلی که پس از انقلاب آغاز به کار کرده است دوره فعالیتش به پایان میرسد و در این دهه شاهد پوستاندازی کلی نظامات اداری کشور و دستگاههای اجرایی هستیم و این فرصتی است که یکبار در این بازه زمانی یکی دو قرن اخیر پیش آمده است و یک فرصت کمنظیر است که میتواند آثار مثبتی داشته باشد و حتی میتواند تبعات منفی نیز برای کشور داشته باشد ولی نکتهی مهمش این است که گریزناپذیر است، ما در این دهه یکبار این وضعیت را تجربه خواهیم کرد و مهم این است که از آن چه استفادهای خواهیم برد.
* مواجهه انتقادی با نظام برنامهریزی کشور، گویی با ناامیدی همراه است، یعنی وقتی شما میگویید ما برنامه بلندمدت و میانمدت نداریم، انگار دارید به نحوی ناامیدی و نگرانی از وضعیت امروز و آینده کشور را القاء میکنید، در حالیکه در گفتوگوهای گذشته اینطور مطرح شد که لزوما این وضعیت میتواند وضعیت بدی نباشد و حتی میتواند یک فرصت تاریخی باشد. مثلا ما با ناکارآمدی برنامهها یا شیوه برنامهریزیمان در گذشته مواجه شویم طوریکه آمارهای اعلامی نهادهای نظارتی بر برنامهها و بودجه کشور نشان میدهد که چندان هم درصد تحقق بالایی نداشتهاند. اگر با این تحلیل همراه هستید، بفرمایید که نگاه شما به این جنس گفتوگوها چیست؟ چه آیندهای را متصور هستید؟
برای اینکه پاسخ بهتری بتوانم به پرسش شما بدهم، توجه شما را به ویژگی کارشناسان و افرادی که در این نشستها حضور داشتند جلب میکنم. کارشناسان متفاوت اشارهای به وضع نامطلوب برنامهریزی داشتند، که البته تلقی من این است که ناامیدی از وضعیت امروز کشور نیست، ناامیدی از وضعیت برنامهریزی فعلی است. همیشه نقاط تحول، نقاطی است که ما از آن رویه خودمان ناامید بشویم، اگر جمعی به آن رویهای که دارد امیدوار باشد و مطمئن باشد، اصلا دست به تغییر نمیزند. بنابراین یکی از دلالتهای دیگر برای اینکه میگویم الان وقت تغییر و تحول جدی است، این است که بسیاری از افراد از وضعیت کنونی، از روالهایی که ما را به این وضعیت رسانده، ناامید هستند.
* این سوال مطرح میشود که چرا در این گفتوگوها سراغ شخصیتهای باسابقه در نظام برنامهریزی نرفتید؟ سراغ شخصیتهای سن و سالداری که کوهی از تجربه همراهشان است؟
اتفاقا در این موضوع عمدی وجود داشت؛ یعنی جوان بودن کارشناسانی که در رابطه با آینده نزدیک صحبت میکنند، یک خواست ویژهای بود که توسط طراحان سوال مطرح شد، از این جهت که به نظرمان این آینده نزدیک به شدت متاثر از جنس کارشناسان جدیدیای است که تحول فکری دارند. بنابراین ویژگی دیگر این مجموعه گفتوگوها این است که جوانان بهرهمند از تجارب گذشته اما گرفتار نشده در آن تجربهها، میخواهند حرف بزنند و فکرورزی کنند، در نتیجه امیدواریم که این گفتوگوها بتواند زمینه تغییراتی را در آینده فراهم کند.
* قبول دارید خود مفهوم آینده هم یک ظرفیت ویژهای دارد؟ یعنی این تاکید به اینکه نسلی که داریم با آنها گفتوگو میکنیم، نسلی است که احتمالا بیشترین سهم تاثیر را در این دهه پیشرو داشته باشد؟
دقیقا؛ خود مسئله آینده هم یک ظرفیت ویژهای دارد، امکانی برای هم مسئلگی به ما میدهد، یعنی میتوانیم سلایق مختلفی داشته باشیم ولی درباره آینده و مخصوصا آینده ایران با همدیگر حرف بزنیم و کسی نمیتواند مانع شکلگیری گفتوگو شود، چرا؟ چون امری است که اطلاق ندارد، امری است که هنوز پیش نیامده ولی ما راجع به هر موضوعی که شروع به صحبت کنیم حتما یک گذشتهای دارد و آن گذشته یک جبههبندیهایی را شکل داده و ما سریع در این دستهبندیها قرار میگیریم و احتمالا گفتوگو خیلی زود به نقطه پایان خودش نزدیک میشود. اما آینده یک فرصت است، یعنی گفتوگو درباره آینده یک فرصت به ما میدهد که وقتی این را با نسل جوان و کسانی که موثر خواهند بود در این آینده همنشین میشود، به نظر میآید که ظرفیتش چندبرابر میشود.
* اما واقعا این پرسش مطرح میشود که مگر آینده با گفتوگو ساخته میشود؟
دو پاسخ اجمالی عرض میکنم، اول اینکه بله، تجربه تاریخی کشورهای متعدد و مختلف نشان داده که تحولات بزرگشان از گفتوگو و فکرورزی شروع شده است. اگر واقعا کسی برای آینده کشور دلسوز باشد، بدون گفتوگو کردن نمیتواند خدمتی کند. نقطه آغاز تحول ایدهپردازی، آیندهنگاری و گفتوگو در رابطه با آینده و تحول است، همین جا از همه علاقهمندان به این گفتوگوها دعوت کنم که به جمع ما بپیوندند و نظر خودشان را از وضعیت فعلی و آینده با ما به اشتراک بگذارند، ما آماده هستیم هر جای ایران به گفتوگو بپردازیم.
نکته دوم که باعث میشود ما این فضای گفتوگو در رابطه با آینده را منشا اثر بدانیم، همان فراخوان اصلاح الگوی پایه رهبر معظم انقلاب است که در آخرین بند فراخوان میفرمایند: این حرفها را بروید با مردم و نخبگان در میان بگذارید، چرا که هر فکر و طرحی برای تحقق، نیاز به یک جریان اجتماعی دارد.
هر آیندهای بدون عزم جمعی، خواست عمومی، قطعا محکوم به شکست است. بنابراین این گفتوگوها را فقط گفتوگوهای نخبگانی یا طبقه خاصی قطعا نمیبینیم، بلکه این گفتوگو را یک گفتوگوی فراگیر بین طبقات مختلف و اندیشههای مختلف میبینیم.
در این گفتوگو راجع به سه مفهوم مهم صحبت کردیم که جزو مفاهیم کلیدی و موثر در سرنوشت ملت ایران است، مفهوم آینده، مفهوم برنامهریزی و مفهوم گفتوگو، سه مفهومی که به شدت به هم ارتباط دارند و تاثیر مهمی در ساخت آینده و تصویر آینده ایران دارند.»
انتهای پیام