اختلافات خانوادگی به جنایت ختم شد/ پشتپرده قتل پدرزن توسط داماد ۳۱ ساله
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از سایت جنایی، این مرد ۳۱ ساله که دیروز پدرزن ۵۵ ساله خود را با شلیک گلوله به گردنش به قتل رسانده است در ادامه گفتوگو با این متهم را بخوانید:
*چه مدت بود که بود که ازدواج کرده بودی؟
از ۱۱سال قبل با همسرم آشنا شدم و هفت سال قبل هم ازدواج کردیم.
*شغلت چیست؟
قهوه خانهای در جنوب تهران دارم و خانهام هم در حوالی پیروزی است.
*آیا فرزند هم دارید؟
بله، یک پسر سه ساله داریم.
*چه چیز باعث شد دست به قتل بزنی؟
از بچگی حال روحی خوب نداشتم و قرص مصرف میکردم، حتی کارت قرمز هم دارم و به همین خاطر سربازی نرفتم. خیلی همسرم را دوست داشتم، اما مشکل روحی باعث اختلاف و درگیری ما از سه ماه قبل شد. وقتی ماجرا شروع شد زنم بهانهگیری میکرد و اعصاب و روان من به هم ریخته بود. همین باعث میشد او را کتک بزنم. زندگیام به هم ریخته بود و همسرم هم از دستم خسته شده بود و میخواست طلاق بگیرد.
*همین باعث قتل شد؟
نه، چند هفته قبل وقتی همسرم میخواست ماشین را از پارکینگ بیرون ببرد تصادف کرد و به من زنگ زد. وقتی رفتم به خاطر خسارتی که به ماشین زده بود کتکش زدم. آن موقع بود که قهر کرد و به خانه پدرش رفت و بعد هم لج کرد که فقط طلاق میخواهد.
*آیا برای آشتی تلاش کردی؟
خیلی تلاش کردم فاما ایده نداشت. حتی ودیعه خانه و حضانت فرزندمان را به من داد و میگفت فقط جدایی میخواهم. در این بین هم مبلغی به خانوادهاش بدهکار بودم. قرار بود ۵۰۰ میلیونی را که به خانواده او بدهکار بودم، بدهم و او هم بیاید وسایل خانه را که جهیزیهاش بود، ببرد.
*چه شد که مرتکب قتل شدی؟
آن روز همسرم و پدرش آمدند که وسایل را ببرند. من اصرار کردم که وسایل را نبر، برگرد. گفتم اشتباه کردم و دیگر کتک نمیزنم. دوباره قهر کرد و به اتاق رفت و گفت باید جدا شود. آن موقع بود که پدرش به من گفت: بعد از تو دخترم را به آدم خوب و پولداری میدهم.این را که گفت جر و بحثمان شد. من هم قبل از آمدن آنها اسلحهای را که داشتم، از کمد برداشته بودم و در کمرم گذاشته بودم که اگر درگیر شوند بترسانمشان. وقتی با پدر همسرم جر و بحثم شد و او گفت دخترم را به یکی بهتر از تو میدهم، عصبانی شدم و خواستم تنبیهاش کنم. اسلحه کشیدم و شلیک کردم و بعد او روی کاناپه افتاد، من هم فرار کردم.
*اسلحه را از کجا آوردی؟
پنج ماه قبل یکی از مشتریانم به قیمت 25 میلیون تومان خریده بودم. چون گاهی با اراذل و اوباش در قهوهخانه درگیر میشدم، برای همین خریده بودم.
*بعد از اینکه پدر زنت را کشتی چه کردی؟
همسرم از اتاق بیرون آمد و گفت چی شده؟ بعد از آنکه زنم داد و بیداد کرد برای اینکه خانوادهاش نیایند و درگیر شویم، رفتم جاجرود اسلحه را انداختم بعد هم رفتم به جاده همدان و ساوه.
*چه شد که خودت را تسلیم کردی؟
آنجایی که رفته بودم برادرم زنگ زد و گفت بیا ببینیم چه کنیم. بیشتر از این خرابکاری نکن. وقتی به تهران برگشتم با برادرم رفتم و خودم را تحویل پلیس دادم.
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید