امیدآفرینی و توجه به اولویتهای مردم؛ مسئولیت بزرگ حاکمیت در 1403 + صوت
مشارکت 25 میلیونی ملت شریف ایران در آخرین رویداد مهم سیاسی کشور در سالی که گذشت، جدای از شکرانه این حضور به دلیل مشکلات اقتصادی، معیشتی، تورم و کوبیدن دشمنان بر طبل ناامیدی و یأس برای تشویق مردم به عدم حضور، با توجه به عقبه سه دوره انتخابات کشور ـ که شاهد مشارکت زیر 50 درصد بودیم ـ نیازمند آسیبشناسی اصولی است.
ضرورت این آسیبشناسی برای پویاتر کردن جامعه، شناخت مسیرهای صحیح، درنظر گرفتن اولویتهای مردم، رسیدگی به ابعاد مختلف مشکلات اقتصادی مردم، اشتغال و مبارزه با گرانیها و تورم و … خود را بروز و ظهور میدهد. امید است مسئولان با مطالعه و شناخت درست و به هنگام آسیبها، چارهجویی، اصلاح و بازبینی شاهد مشارکت حداکثری در دور دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و مهمتر از آن انتخابات ریاست جمهوری باشیم.
در این راستا با بیژن مقدم، کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای گفتوگو کردیم که با هم در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ چه میزان تغییرات در حکمرانی و شیوه رفتار با مردم، حائز اهمیت است تا شاهد کاهش مشکلات مردم و نمایان شدن روزنههای امید برای حضور در انتخابات بعدی باشیم؟
به نظرم با توجه به شرایطی که کشور دارد، انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم و حوادثی که بعد از نیمه سال 1401 در کشور رخ داد، همه مترصد این هستند که تحلیل درست و دقیقی از این مسئله ارائه کنند. برخی جریانهای برانداز، مسیرهای خیلی افراطی را طی کردهاند و تصور میکنند پایان جمهوری اسلامی فرا رسیده است. برخی نیز شاید خیلی از این اتفاقات را با عملکردها، رفتارها و تصمیمهای دولت و حاکمیت مرتبط نمیدانند. معتقدم این دو، برداشتهایی نادرست از اتفاقات رخداده است.
از سوی دیگر این اتفاقات نیز دفعی نیست، درست است که حادثهای موجب اعتراضاتی شده است اما آن تنها علت تامه مسئله نیست بلکه انباشته شدن مسائلی است که در آن جریان، سرباز کرده است. کما اینکه در تمام دنیا نیز مشابه این جریانها را شاهد هستیم؛ اتفاقی موجب حرکتی میشود اما آن حرکت منحصر به آن اتفاق نیست.
معتقدم باید تحلیل درستی از این وضع و موضوعات ارائه کرد. انتخابات یکی از همین موضوعات نیازمند تحلیل درست است. اگر انتخابات را درست فهم نکنیم، ممکن است به یک مشکل و چالش برای کل کشور تبدیل شود. انتخابات باید منشأ حرکت، تغییر، تحول و حرکت به سمت آینده بهتر باشد، نه اینکه آن تعدادی که پای صندوقهای رأی آمدهاند، پیش خود بگویند آنچه که میخواستیم نشد و از رأی دادن خود پشیمان شوند و یا آنهایی که پای صندوقهای رأی حاضر نشدند، نیز بگویند دیدید گفتیم رأی ندهید. لذا انتخابات ازاینجهت باید مورد تجزیه و تحلیل و آسیبشناسی قرار گیرد. البته بهتر میدانید این اعداد و درصدها صرفاً مربوط به انتخابات در کشور ما نیست و نباید با آن بسنجیم که 40 درصد پای صندوقهای رأی آمدهاند و 60 درصد نیامدهاند. باید انتخابات کشورمان را با انتخابات همگن و همسنخ خود سنجید و بررسی کرد؛ اینکه چرا روند مشارکت کاهشی بوده است؟ چگونه میتوان این روند کاهشی مشارکت در انتخابات را تثبیت کرد و حتی به سمت افزایش مشارکت برد؟
متوسط شرکت در انتخابات مجلس، تقریباً 50 درصد بوده است که طبعاً در این دوره انتخابات، مشارکت از آن پایینتر بوده است. اینجا قابل تحلیل است که چرا شاهد کمترین میزان مشارکت بودهایم و از جهت دیگر همین مقدار مشارکت، قابل تحسین و توجیه است زیرا مردم در شرایط سخت به پای صندوقهای رأی آمدهاند و نه در شرایط عادی.
شرایط عادی نبود چون با بمباران بسیار شدید و کمسابقه رسانهای و روانی روبهرو بودیم و این صرفاً به این محدود نشد که عدهای تبلیغ کنند تا پای صندوقهای رأی نروید بلکه حتی افرادی هم که پای صندوقهای رأی رفتند، رأی دادند، رأی خود را آشکار کردند بمباران رسانهای شدند و این پدیده عجیبی است. اتفاقی افتاد و خودم از نزدیک شاهد بودم، اینکه افرادی که رأی دادند و رأی خود را در فضای اجتماعی و مجازی، علنی کردند و گفتند نمیدانید چه میزان مورد حمله و هجمه دیگران قرار گرفتند.
قطعاً فشار سنگینی وارد میشود، به همین دلیل است که شاید مقام معظم رهبری در پیامی ضمن تشکر از ملت ایران به خاطر حضور در پای صندوقهای رأی فرمودند «حضور مردم در انتخابات ۱۱ اسفند، یک جهاد بود».
واژه «جهاد» عبارتی است که مربوط به شرایط عادی نیست. چنانکه درباره مدیریت جهادی همین بحث را داشتیم. مدیریت، تلاش و وقتگذاری میخواهد اما هنگامی میگوییم مدیریت جهادی یعنی کار مضاعف نه کار عادی. این چه مدیریتی است که به آن مدیریت جهادی گفته میشود و یا چه اتفاقی است که به آن رأی جهادی گفته میشود؟ فرد جهاد کرده و در سختی و هجمهها به پای صندوقهای رأی آمده است.
بنابراین باید شرایط مشارکت مردم در انتخابات را لحاظ کرد. درمجموع باید گفت ممکن است چنین عدد و درصدی از مشارکت در نُرم و شرایط عادی خیلی مطلوب نباشد اما با توجه به شرایط و حملات و … همان تعبیر دقیق رهبری که یک «جهاد» بود، میتواند راهنمای ما باشد.
ایکنا ـ راهکارهای افزایش مشارکت و تزریق امیدآفرینی در جامعه را چه میدانید؟
با تمام این احوالات در سال 1403 با آمدن مجلس جدید قاعدتاً ترکیب جدیدی فعال میشود. آنچه مهم است توجه به هر کار و شاخصی است که موجب امیدواری مردم شود. مجلس دوازدهم باید از هرچه موجب یأس و دلزدگی مردم در هر حوزهای میشود، پرهیز کند. حتی اگر در مواردی نیازمند اصلاح برخی از زیرساختها و قوانین گذشته هستیم، باید دقت نظر شود. بنابراین به نظر من، مجلس دوازدهم و مسئولان، سال آینده را ازاینجهت مورد توجه قرار دهند.
در بخش دیگر از فعالیتها در سال آینده، هرکسی در هر مسئولیتی به کارآمدی بیشتر، انجام کار درست، فعالیت کارشناسی، علمی و فداکارانه برای مردم فکر کند. هرازگاهی برخوردها با مردم خوب نیست و در برخی از موارد مردم را به سمت و سوی ناامیدی سوق میدهند که تمام آرزوها را ویران میکند و امیدهای آینده را از بین میبرد. اینها باید شناسایی شود.
رؤسای قوا مطلبی را میگویند اما الزاماً در آن سیستم اجرا نمیشود، پس نظارت، دقت و پایش نامحسوس کارها و اقدامات را میخواهد تا درباره مردم با احترام و انگیزه، برخورد شود. به طور مثال بعضاً امکان انجام کار ارباب رجوعی به صورت تلفنی فراهم است اما در ترافیک تهران، ارباب رجوع را به اداره مربوطه میکشند تا کارش را انجام دهند.
یکی از کارهایی که میتوان در سال جدید انجام داد این است که هر کسی در هر دستگاهی در خدمت به مردم کار کند و تلاش بیشتری در افزایش امید و خدمات به مردم، داشته باشد.
ایکنا ـ یکی از مسائلی که نارضایتی مردم را در پی داشت، این بود که مسائلی برای نمایندگان مجلس در اولویت بود که نه همراستا با شعار سال بود و نه اولویتهای اساسی مردم بود؛ مباحثی چون اینترنت، عفاف و حجاب، طرح صیانت و …. سؤال این است که مجلس جدید چه میزان باید از خطاهای اولویتشناسی پرهیز کند و اولویتها را به نسبت سهم و وزن آنها در مسائل، به صورت متوازن ببینند تا احساس امید در مردم بیشتر دیده شود؟
یکی از آفاتی که همیشه با مجالس همراه بوده است، روزمرگی در کار و حجم زیاد تصویب قوانینی است که بعضاً همعرض و موازی یکدیگر هستند و یا معارضهایی داشتهاند؛ یعنی انجام مجموعه اقدامات و کارهایی که به نوعی وقت و هزینه بر کشور تحمیل میکند اما آنچه که میتوان به این جهتگیری درست در تعیین اولویتهای مجلس کمک کند، اقدامات تحقیقاتی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی است.
مرکز پژوهشهای مجلس باید نورافکن را بتاباند تا مجلس راه خود را پیدا کند. این مرکز باید مأموریتی دهد تا مهمترین نیازها بر اساس واقعیتهای جامعه، شناسایی شود و متناسب با آن پیشنهادهایی را مطرح کند. اگر مردم در امر مالیاتها، بانکها، مسائل گمرکی دچار مشکل هستند، مربوط به زیرساختهای قانونی است. اگر کالایی دپو و فاسد میشود ـ چنانکه دیدید اقداماتی که قوه قضاییه درباره سرکشی از انبارها و اموال تملیکی انجام داد و بنادر را بررسی کرد و دید شش ماه کالاها مانده و بعضاً فاسد شده و یا در آستانه فاسد شدن هستند ـ برخی از افراد سودجو و مافیا هستند که این کالاهای در آستانه فاسد شدن و فاسد را از ایران صادر میکنند و با موادی مخلوط میکنند و تحت عنوانی دیگر وارد کشور میکنند، اینها متأسفانه انجام شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس، مسئولیت بزرگی در تعیین اولویتها دارد به ویژه اینکه اگر تغییرات مجلس زیاد باشد نیاز ما به این موضوع بیشتر است زیرا افرادی ممکن است وارد مجلس شوند که تجربه کمتری در امر قانونگذاری دارند، بنابراین باید به ویژه در ماههای اول مجلس ـ با آن هیجانی که ممکن است وجود داشته باشد ـ مراقبت کرد تا مسیر به سمت بیراهه طی نشود.
البته مقام معظم رهبری تذکر فوری را به نمایندگان مجلس جدید مبنی بر پرهیز از «سخنان اختلافانگیز و دعوا راهانداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند» دادند که این پیشگیری قبل از درمان بود. ایشان پیشبینی میکردند که روندها داشت به برداشتهای غلط از رأی مردم منجر میشد و به جای اینکه مردم خوشحال شوند، موجب ناراحتی مردم میشود.
ایشان سعی کردند تا پیش از تشکیل مجلس جدید با آن جملات، تذکرات و هشدارها جلوی ناراحتی مردم را بگیرند. آنچه انتظار میرود این است که اولویتهای مردم درست شناخته شود. در برخی از موارد اولویت عدهای از نمایندگان، الزاماً اولویت مردم نیست، معنای صحبتم این نیست که مسائل کمارزشی هستند بلکه مراد این است که الزاماً اولویت تمام مردم نیست. بنابراین باید حتماً اولویتها به درستی شناخته شود.
آنچه متوجه شدم و در نظرسنجیهای انتخاباتی بود، مسائل اولویتدار مردم، مسائل اقتصادی است. در مسائل فرهنگی نیز با وسواس، دقت و مراقبت باید کار انجام شود بهنحویکه اتهام و انگی به آن طرح وارد نشود چرا که پس از اتهام وارد شده، هر تغییر در محتوا فایدهای ندارد. چنانکه در موارد مشخصی چون طرح صیانت شاهد تغییر در متن و محتوا بودیم اما باز این طرح در افکار عمومی تغییر نکرده است. کارهای فرهنگی، خود لوازم و پیوستهایی دارد که باید زودتر نسبت به آن توجه شود تا نسبت به آنها انگها و اتهاماتی، زده نشود.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام