آخرین اخبار

روایت حمید محمدی از داستان دیجی‌کالا



به گزارش اقتصاد آنلاین، جرقه‌ای از حسرت 

حمید محمدی سخنانش را از روزهایی آغاز کرد که هنوز کسی از اینترنت یا تجارت الکترونیک چیزی نمی‌دانست: «ما در سال‌های کودکی با حسرت، کمبود و ترس بزرگ شدیم. اما همان حسرت‌ها جرقه‌ای در ذهن ما روشن کرد.» علاقه به ماشین و طراحی، آن‌ها را به سمت خلاقیت برد. از طراحی با مداد روی کاغذ تا ساخت مدل‌های سه‌بعدی با خاک و گل. اما شکست‌های پی‌درپی آن‌ها را ناامید نکرد: «هر بار که ماکتی خراب می‌شد، اشتیاقمان بیشتر می‌شد.»

سال‌ها بعد، این اشتیاق به خرید یک دوربین دیجیتال ختم شد؛ دوربینی که پس‌انداز چندساله آن‌ها را به خیابان جمهوری کشاند. اما تجربه خرید، به‌جای لذت، به یک حسرت دیگر تبدیل شد. پیشنهاد اشتباه فروشنده باعث شد دوربینی نامناسب خریداری کنند. «آن لحظه، این فکر به ذهن ما رسید که چرا نباید جایی باشد که تجربه خرید را برای دیگران بهتر کند؟ چرا نباید پلتفرمی باشد که اطلاعات درست، نقد و بررسی واقعی، و گزینه خرید را هم‌زمان در اختیار کاربران قرار دهد؟»

آغاز یک سفر دیجیتال

این حسرت، جرقه‌ای شد برای تأسیس دیجی‌کالا در سال ۱۳۸۵. محمدی تعریف می‌کند: «ما کار را با محتوای تخصصی درباره دوربین‌های دیجیتال و گوشی‌های موبایل شروع کردیم. سایتی که هدفش این بود که مشتری قبل از خرید، اطلاعاتی دقیق و شفاف داشته باشد.» چیزی که شاید در ابتدا تنها یک ایده کوچک بود، به‌سرعت رشد کرد. «ترافیک سایت روزبه‌روز بیشتر می‌شد و ما دیدیم که مردم واقعاً به این محتوا نیاز دارند.»

اما داستان به همین‌جا ختم نشد. محمدی و تیمش باید تصمیم می‌گرفتند که آیا صرفاً بر کالای دیجیتال متمرکز بمانند یا پا را فراتر بگذارند: «ما وارد مدل خرده‌فروشی آنلاین شدیم. ابتدا خودمان انواع کالاها را می‌خریدیم و می‌فروختیم. مشتریانی بودند که از این تغییر ناراضی بودند، اما می‌دانستیم که باید نیازهای جدید را پاسخ دهیم.»

تغییر مدل: از فروشگاه به بازارگاه

این تغییر مسیر، آغاز سفر جدیدی برای دیجی‌کالا بود. به‌گفته محمدی بعد از مدتی سیاست‌ها در دیجی‌کالا تغییر پیدا کرد و آن‌ها تصمیم گرفتند که به‌جای یک فروشگاه اینترنتی، تبدیل به یک بازارگاه اینترنتی بشوند. در این مدل جدید، آن‌ها به جای اینکه صرفاً فروشنده باشند، بستری برای فروش سایر کسب‌وکارها ایجاد کردند؛ چیزی که امروزه به آن مارکت‌پلیس یا بازارگاه گفته می‌شود. محمدی این تصمیم را یک اقدام کلیدی در مسیر رشد دیجی‌کالا می‌داند. «ما می‌خواستیم فضایی بسازیم که نه‌تنها مشتریان، بلکه سایر کسب‌وکارها هم از آن سود ببرند. مارکت‌پلیس راهی بود برای گسترش تعاملات اقتصادی و ایجاد فرصت‌های بیشتر.»

خلق اکوسیستم دیجی‌کالا

حمید محمدی در ادامه صحبت‌های خود به نکته‌ای اشاره کرد که استقبال دانشجویان را در پی داشت: «تجارت الکترونیک فقط یک فروشگاه نیست؛ این یک اکوسیستم است.» او از توسعه زیرساخت‌های لجستیکی در دیجی‌کالا با کمک دیجی‌اکسپرس گفت که سرعت ارسال کالا را افزایش داد و هزینه‌ها را کاهش داد. همچنین از سرویس‌های خرید اعتباری نظیر دیجی‌پی که به مشتریان اجازه می‌داد کالاهایی را بخرند که شاید در لحظه توان پرداخت آن را نداشتند. «ما می‌خواستیم همه نیازهای مشتریان را پوشش دهیم؛ از خرید سریع در کوییک ایکامرس که با دیجی‌کالا جت رخ داده تا تجربه خرید سنتی‌تر در تجارت الکترونیک کلاسیک. ما سعی کردیم وارد این حوزه‌ها شویم، اما تصمیم گرفتیم بسیاری از این کارها را به تیم‌های مستقل بسپاریم و خودمان بیشتر روی زیرساخت‌ها تمرکز کنیم.»

پنج اصل حمید محمدی برای موفقیت

محمدی در پایان سخنانش، به پنج اصل کلیدی اشاره کرد که باور دارد هر کسب‌وکاری برای موفقیت به آن‌ها نیاز دارد:

1. عشق به کار: «باید به کاری که انجام می‌دهید عمیقاً علاقه داشته باشید. این علاقه، موتور اصلی هر موفقیتی است.»

2. تعهد و انگیزه: «علاقه کافی نیست؛ تعهد و پشتکار شماست که به علاقه معنا می‌بخشد.»

3. هدف روشن: «هر روز از خودم می‌پرسم کاری که می‌کنم، چه معنایی دارد و آیا افقی روشن برای آن می‌بینم؟»

4. یادگیری مداوم: «یادگیری در کارمان هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. هر روز باید بهتر از دیروز باشید.»

5. تاب‌آوری و تطبیق‌پذیری: «در ایران، شرایط می‌تواند هر روز تغییر کند. شما باید آماده باشید که با هر تغییری خودتان را تطبیق دهید و در آن شرایط جدید تاب‌آوری داشته باشید.»

رشد با درد همراه است

او در خاتمه صحبت‌های خود تأکید کرد: «رشد با درد همراه است و همیشه در آن خوشی وجود ندارد. چالش‌هایی که در مسیر رشد پیش می‌آیند، «مشکل» نیستند بلکه «مسأله» محسوب می‌شوند، و وظیفه یک کارآفرین حل این مسائل است. برندگان کسانی هستند که از این چالش‌ها درس می‌گیرند و راه‌حل پیدا می‌کنند.»

برندهای دیجیتال یک روزی افتخار ملی می‌شوند

محمدی در پایان گفت: «می‌خواهم درباره حسرت‌ها و رؤیاهای امروز خودم هم صحبت کنم. حسرت بزرگ من این است که چرا در کشور ما برندهای بزرگ ملی که بتوانند مایه افتخار تک‌تک مردم باشند وجود ندارند. سعید، برادرم، وقتی به یک کشور اروپایی سفر کرده بود و در یک روستا با یک زوج سوئدی صحبت می‌کرد، داستان خودش و ایران را بازگو کرد. آن زوج سوئدی از یک برند فین‌تک به نام «کلارنا» یاد کردند و به این برند به‌عنوان نمادی از افتخار کشورشان اشاره داشتند؛ حتی بیش از برندهای قدیمی و معروفی مثل ولوو و آیکیا. این نشان می‌دهد که تکنولوژی می‌تواند نه‌تنها برای نسل جوان، بلکه برای همه نسل‌ها منبع افتخار باشد.»

او ادامه داد: «در ایران، اما چنین برندهای تکنولوژی‌محور یا صنعتی که بتوانند در سطح جهانی شناخته شوند، نداریم؛ آن هم در کشوری که از منابع انسانی بسیار قوی برخوردار است. ما همیشه از پسته و فرش ایرانی به‌عنوان نمادهای ملی یاد می‌کنیم، اما یک برند مدرن تکنولوژی‌محور که بتواند مایه افتخار ملی باشد، وجود ندارد. امیدوارم در آینده برندهایی مثل اسنپ، تپسی، جاباما، علی‌بابا و دیجی‌کالا بتوانند این مسیر را طی کنند و به نمادهای افتخار ملی تبدیل شوند.»

جمع‌بندی: الهام از مسیری پرتلاطم

سخنرانی حمید محمدی چیزی فراتر از روایت موفقیت یک کسب‌وکار بود؛ این داستانی از اشتیاق، پشتکار و خلاقیت بود که از یک حسرت کوچک آغاز شد و به ساخت یکی از بزرگ‌ترین اکوسیستم‌های تجارت الکترونیک ایران انجامید. او دانشجویان را با این پیام ترک کرد: «اگر عاشق کاری هستید، برای آن تلاش کنید. مسیر آسان نیست، اما ارزشش را دارد.»

 

لینک منبع اصلی خبر

لینک خبر در ارتباط اقتصادی

این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا