سبزپوش شدن بورس موقتی است
مدتهاست بورس رمقی برای بالا رفتن ندارد؛ سبزپوشیهایش موقتی است و اکثر اوقات ردای قرمز بر تن میکند. سهامدارانی که سالها پیش بدون دانش وارد این بازار شدهاند، همچنان در انتظار بازگشت اصل پول خود هستند که تازه اگر هم بازگردد دیگر ارزشی ندارد و باید آنقدر سبد سهامشان رشد کند که با تورم همسان شود.
بورس بهترین شیوه سرمایهگذاری است و از این طریق هم شرکتها تأمین مالی میشوند و هم اینکه از هدایت نقدینگی به سمت بازارهای غیرمولد جلوگیری خواهد شد اما در ایران بورس آن کارکردی را که باید داشته باشد ندارد. پرسش اصلی آن است که چرا پس از پنج سال همچنان بازار سرمایه درجا میزند؟ چرا بورس از دیگر بازارهای عقب مانده است؟ و در نهایت بورس عوامل اصلی در رشد بورس چه هستند؟
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت بورس ایران به شدت از نوسانات سیاسی و اقتصادی تأثیر میپذیرد؛ اصطلاحی رایج در اقتصاد وجود دارد مبنی بر اینکه بورس در شرایط ثبات جذابتر میشود و به همین دلیل باید از بورس بهعنوان دماسنج اقتصاد نام برد. وقتی ثبات در اقتصاد وجود نداشته باشد، بازارهای غیرمولد جذابتر به نظر برسند و تولید و سودآوری شرکتها کاهش پیدا کند قطعاً بورس جذابیتی برای سرمایهگذاران خرد و کلان نخواهد داشت.
متأسفانه به دلیل تلاطمات سیاسی و اقتصادی و افزایش قیمت ارز و طلا، شاهد عدم ورود پول و نقدینگی درشت به بازار سرمایه هستیم و حتی خروج پول هم اتفاق میافتد طوری که اخیراً طبق اعلام سازمان بورس ارزش معاملات در بازار سرمایه به کمترین میزان خود طی 17 سال گذشته رسیده است. عواملی هچون افزایش نرخ بهره بین بانکی، قیمتگذاری دستوری، افزایش درصد فروش سهام و داراییهای دولت در بورس، فروش اوراق بدهی و انتظارات تورمی جامعه در کاهش ارزش معاملات بورس و خروج نقدینگی از این بازار اثرگذار هستند و تا زمانیکه این چرخه معیوب مهار نشود نباید امیدی به رشد واقعی، آرام، اصولی و قاعدهمند بورس داشت.
متأسفانه بورس ایران به شدت از تورم تأثیر میپذیرد؛ در صورتی که باید این اثرگذاری ناشی از رشد تولید و افزایش سودآوری مولد شرکتها باشد اما مشاهده میکنیم وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند بورس سبزپوش شده و در مقابل وقتی نرخ ارز سرکوب میشود و روند کاهشی به خود میگیرد بورس سراسر قرمز میشود. باید پذیرفت میان رشد بورس و قیمت ارز همبستگی وجود دارد و به همین دلیل دولت باید تلاش کند این همبستگی را از بین ببرد و آن را به شاخص رشد اقتصادی پیوند بزند.
وقتی شاخص رشد اقتصادی طی چند سال گذشته صفر، منفی و یا در خوشبینانهترین حالت مثبت یک بوده نباید انتظار رشد واقعی بورس ناشی از افزایش سودآوری شرکتها را داشت. معمولاً طی سالهای گذشته سودی که عاید شرکتهای بورسی شده ناشی از افزایش تولید و افزایش فروش و صادرات نبوده بلکه این سود ناشی از افزایش قیمت ارز و افزایش تورم است؛ به عبارت بهتر شرکتهای بورسی از تورم نان خوردهاند و اگر هم سودی میان سهامداران تقسیم شده این سود در اکثر اوقات به خاطر افزایش قیمت ارز و افزایش قیمت محصولات بوده است.
تجربه ونزوئلا نشان میدهد بورس این کشور از 2018 تا 2020 هرچند رشد چند هزار درصدی را تجربه کرده ولی این رشد به خاطر اتفاقات مثبت اقتصادی نبوده بلکه ریشه در تورم و افزایش قیمت ارز داشته است؛ پس رشد بورس باید تابع متغیرهای مثبت اقتصادی باشد نه تابع عوامل تورمزا.
در شرایط کنونی اعتماد به بورس خیلی کاهش یافته و این عدم اعتماد منجر به رشد بازارهای غیرمولد اقتصادی شده است. وعدههایی که دولتمردان برای رشد بورس میدهند هرچند امیدبخش هستند ولی صرف بالا بردن ارزش شاخص و رشد سهام به معنای رشد اقتصادی نیست. مردم باید رشد اقتصادی را کاملاً حس کنند، تولیدکننده باید در بازار احساس کند که کالای تولیدشده مشتری دارد و پس از انجام این اقدامات نقدینگیهای خرد و کلان وارد بورس خواهند شد و روند طبیعی بورس آغاز میشود.
یادداشت از سعید امینی
انتهای پیام
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید