آخرین اخبار

سربازی که در تظاهرات سال ۵۷ کنار مردم ایستاد – اخبار روز کشور

«صیدعباس شاوردی» در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا ضمن تبریک چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به فجر آفرینان و دل‌سوختگان این انقلاب، اظهار کرد: بنده قبل از انقلاب و در سال ۱۳۵۷ در شهر شیراز سرباز بودم و فرماندهی ما تحت «جمشیدالسادات صوفی» بود.

وی ادامه داد: فرمانده ما آقای صوفی در آن زمان موافق تظاهرات مردم علیه محمدرضا شاه و حکومت او بود و ما را نیز با درایت خوبی که داشت، هدایت می‌کرد. من سرباز آقای صوفی بودم و تا آخرین دستورات ایشان را نیز انجام دادم، آقای صوفی برای سربازهای خود از جمله بنده احترام فراوانی قائل بود البته ما نیز ایشان را بسیار قبول داشتیم.

شاوردی افزود: در روز ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ من به همراه یکی از دوستانم که او نیز سرباز بود، در قسمت «بلوار زن» شهر شیراز پست بودیم، در آن زمان تظاهرات مردم شهر شیراز از خیابان ولیعصر کنونی شروع شد، شدت و ازدحام جمعیت تظاهرکنندگان بسیار برای من شوکه کننده بود اگر بگویم طول مسیری که تظاهرکنندگان خیابان را پر کرده بودم به دو کیلومتر و حتی بیشتر می‌رسید، مثل حقیقت است.

این سرباز دوران قبل از انقلاب گفت: دوست بنده بسیار مضطرب بود و مرتب یک‌سری حرف‌ها را می‌زد، من که سرباز ارشد بودم به او گفتم فقط سکوت کن و کم کم او را با خودم به میان تظاهرات با مردم بردم، تظاهرکنندگان که ما را در لباس‌های نظامی دیدند بسیار تعجب کردند و خیلی از آن‌ها از ما استقبال کردند ولی بسیاری از آن‌ها نیز ما را به چشم دشمن می‌دیدند ولی ما توانستیم دل آن‌ها را به دست آوریم و همراهشان شویم، در همان لحظات در میان تظاهرکنندگان تعدادی از افسران نیروی هوایی نیز مردم را همراهی می‌کردند.

شاوردی ادامه داد: ما با مردم همراهی کردیم تا اینکه نهایتاً در یک کیلومتری ستاد دژبانی به دلیل حساسیت فرماندهان خود از مردم جدا شدیم و آرایش نظامی گرفتیم، حقیقت این است اگر فرماندهان رده بالا، ما را همراه با مردم در میان تظاهرکنندگان می‌دیدند ما را به شدت تنبیه می‌کردند و ممکن بود ما را توبیخ و به زندان بیندازند و حتی می‌توانستند ما را به اعدام نیز محکوم کنند چون در آن زمان ما سرباز و نظامی بودیم.

وی افزود: در محل ستاد دژبانی سروان صوفی که از نظامیان و همراهان ما بود، از ما پرسید که تظاهرات را چگونه دیدید، من نیز در آن لحظه گفتم که تعدادی از افسران نیروی هوایی در میان تظاهرات کنندگان بودند، در آن لحظه افسر ارشد ما این را شنید و سریع سروان صوفی و من را احضار کرد، سروان صوفی برای فرمانده ارشد خود احترام گذاشت و درست پشت سر او ایستاد و من نیز برای فرمانده احترام گذاشتم و روبروی او ایستادم، سرگرد ارشد، از من پرسید «بیرون داشتی چی می‌گفتی؟» در آن لحظه جناب سروان صوفی با ایما و اشاره به من فهماند که بگویم افسران نیروی هوایی که در تظاهرات شرکت کرده بودند از درجات پایین بودند، من نیز این را تکرار کردم ولی افسر ارشد ما راضی نشد و دستور بازداشت من را صادر کرد.

شاوردی گفت: آقای صوفی با احترام با فرمانده ارشد صحبت کرد و به او گفت که ایشان از بهترین سربازهای من هستند، لطفاً او را ببخشید و با بازداشت من به نوعی مخالفت کرد، فرمانده ارشد نیز گفت که به احترام سروان صوفی تو را می‌بخشم ولی دیگر از این صحبت‌ها از زبان تو نشنوم.

وی ادامه داد: ما در ستاد دژبانی بودیم تا اینکه سرانجام در ۱۷ یا ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ ماموران ساواک آقای «صوفی» را بازداشت کردند، متاسفانه از آن روز تاکنون من هیچ خبری از ایشان ندارم ولی هرگز رهنمودها و هدایت‌های ایشان را فراموش نمی‌کنم.

شاوردی گفت: سرانجام پس از اعتراضات فراوان مردم شیراز، در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افراد زیادی به دنبال سر به نیست کردن فرمانده ارشد ما بودند ولی بنده و تعدادی از سربازان مخالف کشتن سرگرد به دلیل شرایط کنونی جامعه بودیم و حقیقتاً بیشتر به دنبال همدلی با یکدیگر بودیم و مانع این کار شدیم.

این سرباز قبل از انقلاب ادامه داد: در روزهای ۲۲ یا ۲۳ بهمن بود که توانستیم ما و تعداد زیادی از مردم به محلی که به دست ساواک بود وارد شویم، در آن لحظه با صحنه‌های وحشتناکی روبرو شدم که هرگز نمی‌توانم آن‌ها را فراموش کنم، یکی از سلول‌های ساواک پر بود از ناخن‌های کشیده افراد، آن لحظه هرگز از ذهن من پاک نمی‌شود، همچنین در این سلول‌ها وسایل آزاردهنده دیگری برای شکنجه مثل اتو نیز وجود داشت، سلول‌ها بسیار تنگ بودند و آدم با دیدن آن‌ها نیز خفه می‌شد.
وی گفت: چند روز بعد به جای سروان صوفی جناب سروان عباسی را به عنوان جانشین ایشان معرفی کردند، در همان روزها، به من  و ۹ نفر از سربازها دستور دادند که به کلانتری ۸ که پایین‌تر از بازار وکیل بود برویم و در آنجا خدمت کنیم، من و ۹ نفر از سربازان به مدت ۴۰ روز کلانتری را اداره کردیم و کارهای پلیس را انجام دادیم، بعد از ۴۰ روز مدیریت کلانتری به جای اول خود برگشتیم و به من ۱۵ روز مرخصی دادند، در آن زمان تنها ۶ ماه از سربازی من باقی مانده بود، بعد از ۱۵ روز مرخصی دوباره به پادگان برگشتم و به ما گفتند که به دستور امام خمینی(ره) به دلیل تلاش‌های سربازان، شش ماه به ما عفو دادند و سربازی من پایان یافت.

این عضو جهاد سازندگی و رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: همه ما باید با تمام نیرو و انرژی که داریم باید به دنبال دفاع از انقلاب و آرمان‌های شهدا باشیم، بنده از همه مردم تقاضا می‌کنم که در روز ۲۲ بهمن در راهپیمایی شرکت کنند و دشمن را ناکام و ناامید کنند، همه ما وظیفه داریم که از خون پاک شهدا حفاظت کنیم.

وی افزود: ما همکارانی داشتیم از بهترین نیروهای جهاد سازندگی بودند که شهید شدند از جمله آن‌ها می‌توان به شهید حمید عبداللهی، جوهر مرادی، نجم‌الدین زمانی، هادی مهدی‌زاده و دیگر شهدا اشاره کرد که از همراهان ما بودند و ما نیز وظیفه پاسداری از خون آن‌ها را داریم.

انتهای پیام

لینک منبع اصلی خبر

لینک خبر در ارتباط اقتصادی

این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا