سیاست خارجی نیازمند پوستاندازی در سال جدید است
کیومرث یزدانپناه درو، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگو با ایکنا درباره ارزیابی خود از سیاست خارجی منطقهای و همسایگی ایران در سال 1402 گفت: ارزیابی عملکرد سیاست خارجی ایران متمرکز بر برنامههای کوتاهمدت و زودبازده کمی بود و این روند در خدمت منافع پایدار و محققشونده در فراسوی مرزها نیست. لذا سیاست خارجی ایران در حال حاضر به مثابه موتوری است که نیاز به تنظیم دارد.
وی افزود: به طور کلی هر کشوری بر تصمیمات کوتاهمدت در سیاست خارجی اصرار بورزد، در تحقق اهداف ملی موفق نبوده و تنها فرصتهای بلندمدت و معنادار سیاست خارجی را میسوزاند. نگاههای کلانمحور بسترساز، سیاست خارجی هر کشوری را موظف میسازد تا عملکردی مطابق با اهداف صبورانه و سیاستهای متین داشته باشد که در نهایت برای ملت مطبوع و سودآور باشد و آوردههایی بیشتر از هزینههای آن داشته باشد.
یزدانپناه با اشاره به الزام تحقق اهداف در سیاست کلان خارجی گفت: در حال حاضر موضوع حیاتی «الزام تحقق اهداف» در کلان سیاست خارجی ایران دیده نمیشود و گویی هیچ انگیزه و ارادهای برای تغییر رویههای گذشته که عمدتا گفتمانی مبتنی بر هزینهتراشی در فراسوی مرزهاست، وجود ندارد. این در حالی است که مالکان و متصرفان کرسیهای سیاست خارجی باید تمام توان خود را صرف تحقق اهداف راهبردساز و منفعتآور کنند.
تنزل واقعگرایی در سیاست خارجی
وی ادامه داد: کشور عاقل و سیاستفهم و پراگماتیست، کشوری نیست که عطسه در سرزمینی دوردست، بنیانهای سیاست خارجی و داخلی آن را بلرزاند. اگر چه دولت سیزدهم در پیشگفتارهای سیاست خارجی خود، سیاست همسازگاری عملگرایانه با همسایگان و برخی نهادهای منطقهای نیمهفعال و غیر فعال پیرامون خود را در اولویت اصلی سیاست خارجی خود قرار داده اما عدم برخورداری از برنامهای مشخص عملا دستاوردی شاخص به همراه نداشته و تمرکز بر این شیوه گفتمانی، درخت سیاست خارجی را آفتزدهتر از هر زمانی خواهد کرد.
یزدانپناه بیان کرد: این روند در سیاست خارجی کشور در ادوار گذشته نیز با فراز و فرودهای متعددی مواجه بوده که اساسا هیچ تناسبی با اهداف واقعگرایانه و چشمانداز سیاستهای اثباتگرایانه نداشته است. علت این امر را هم باید بیش از هر چیزی در اتخاذ رویکرد تناقضی، انقطاعی و انفعال درونی و بیرونی جستوجو کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به ماجراجوییهای پرهزینه توسط برخی نهادها اظهار کرد: ماجراجویاییهای پر هزینه پیرامونی به ویژه در عمق قلمروهای پیرامون توسط نهادهای قدرت و بیاعتنایی به بنیانهای سیاست خارجی کشور و عدم فهم درست ژئوپلیتیک روابط و سیاست خارجی کشور توسط دولتها، همراه با برخی موضعگیریهای نادرست در پشت تریبونهای رسمی و غیر رسمی و باقی ماندن ستون اثرگذار سیاست خارجی بر کلیشه آرمانگرایی ذهنی، واقعگرایی در سیاست خارجی را به پایینترین سطح ممکن تنزل داده است.
وی افزود: در چنین ساختاری، مرگبارترین حالت ممکن، همان حالت انتظار در تحولات خارج از مرزها است که مثلا در آمریکا اگر جمهوریخواهها و یا دموکراتها پیروز شوند ما چه سیاستی را باید در پیش بگیریم؟ نتیجه این میشود که در هر دو حالت بازندهایم. چرا که ساختاری معیوب، گفتمان بیهدف و افکار ناقص و متوهم داریم.
پوستاندازی اساسی سیاست خارجی ایران در 1402
یزدانپناه با بیان راهکارهایی برای ایجاد تحول در سیاست خارجی گفت: سیاست خارجی ایران برای خروج از وضع موجود، نیاز به پوستاندازی اساسی دارد. این پوستاندازی باید بیشتر در حوزه فکری و فکرسازی این مجموعه اتفاق بیفتد، چرا که این ساختار گرفتار افکار سنتی فارغالتحصیلان شبه قاره و یا مدعیان انجمن اسلامی اروپا و یا اسیر سیاستمداران متظاهر بیرونی به ویژه در مجلس است که مجاری فکری این سازمان استراتژیک را برای اندیشههای نوین و جهانی بستهاند، دولت سیزدهم برای خروج از بنبستهای فعلی، باید این موضوع را بفهمد و آن را اصلاح کند.
وی افزود: این در حالی است که اسناد چشمانداز بلندمدت در عرصه سیاست خارجی کشور، اهداف کلانی را ترسیم کرده که بخش مهمی از آنها را اهداف توسعهگرایانه مبتنی بر منافع ملی تشکیل میدهد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: بدون تردید امروز نوعی همگریزی میان سیاست خارجی تنشزا در محیط پیرامونی کشور و تفکر توسعهگرا مشاهده میشود که کار را برای پیشبرد اهداف بسیار سخت میکند. بدین ترتیب، انطباقپذیری این دو مهم، الزاماتی در حوزههای حیاتی کشور ایجاد میکند که دولت در راهبردهای مهم سیاست خارجی خود باید بدان توجه کند تا بتواند در بحث مهم همسایگان و جهان پیرامون بتواند کسب توفیق کند، در غیر این صورت با وضع موجود، امید چندانی در سیاست خارجی برای کوتاهمدت به وجود نخواهد آمد.
گفتوگو از مصطفی اعتباری
انتهای پیام