مقاومت فلسطین با چهره جدیدی پس از آتشبس ظاهر میشود
توافق آتشبس در غزه میان رژیم صهیونیستی و حماس در روزهای پایانی هفته گذشته، پس از ماهها میانجیگری سه کشور قطر، مصر و ایالات متحده اعلام شد. این توافق به عنوان فرصتی برای پایان دادن به جنایات و نسلکشی رژیم صهیونیستی پس از ۱۵ ماه جنگ در غزه، آزادی اسرای فلسطینی و اسرائیلی، عقبنشینی اشغالگران صهیونیست از غزه و آغاز خدمات و کمکهای بشردوستانه به مردم غزه محسوب میشود که از روز یکشنبه ۳۰ دی، به طور رسمی با اجرای مرحله اول و تبادل بخشی از اسرا بین طرفین آغاز شد.
در ادامه گفتوگوی مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا را با ایکنا میخوانیم:
بیشتر بخوانید:
ایکنا ـ توافق آتشبس در غزه چه تأثیری بر معادلات منطقه خواهد گذاشت؟
موضوع مقاومت در فلسطین یک عامل مهم و اثرگذار بود به طوری که طی چهار دهه اخیر یکی از عناصر کلیدی تأثیرگذار بر معادلات منطقه بوده است. در واقع این مسئله تا به امروز مسیر آرمان فلسطین را مشخص کرده و نوک پیکان را به سمت استیفای حقوق فلسطینیان برده و موجب شده حقوق هرچند کمی را در این مدت بدست آورد. اینها معادلات فلسطین و رژیم صهیونیستی را رقم میزدند. در اینکه این توافق بدون شک بر منطقه و معادلات آن، تأثیر خواهد گذاشت شکی نیست اما میزان این تأثیرگذاری را اکنون نمیتوان برآورد کرد.
تاثیر جایگاه مقاومت بر تغییر معادلات منطقه
اتفاقاتی که رخ میدهد بستگی به این دارد که جایگاه مقاومت در نوار غزه، کرانه باختری و قدس به چه شکل خواهد شد. آیا مقاومت در فلسطین آنگونه که رژیم صهیونیستی تبلیغ میکند از بین رفته است؟ اگر بخواهیم این ادعای رژیم صهیونیستی را بپذیریم باید این تحلیل را پیش ببریم و این وضعیت را اینگونه ارزیابی کنیم که رژیم میتواند موقعیت برتر را در تحولات آینده منطقه داشته باشد و مدعی شویم اسرائیل توانسته با از بین بردن مقاومت، راه را برای عادیسازی روابط با کشورهای عربی تسهیل کند. لذا این درصورتی است که ادعای رژیم صهیونیستی را در خصوص از بین بردن ریشههای مقاومت در فلسطین بپذیریم.
اما از سوی دیگر میبینیم برخلاف ادعای رژیم صهیونیستی که معتقد است ریشه و ساختار مقاومت فلسطین را در کرانه باختری یا غزه از بین برده است، پای توافقی را که رژیم به عنوان موفقیت از آن یاد میکند، یکی از ارکان جبهه مقاومت امضا کرده است به طوری اسرائیل ماهها بود که به دنبال دریافت نظر مثبت جنبش مقاومت فلسطین برای توافق آتشبس بود. بنابراین چگونه است که رژیم از سویی مدعی است که جنبش حماس و گروههای مقاومت فلسطین را از بین برده و از سوی دیگر سراسیمه به فکر گرفتن امضای گروههای مقاومت پای این توافقنامه آتشبس است. اینجاست که میتوان تحلیلها و درستی یا نادرستی ارزیابیهای رژیم را به محک گذاشت.
شکل تازه جنبشهای مقاومت فلسطین
معتقدم برخلاف آنچه که اسرائیل ادعا میکند جنبشهای مقاومت فلسطینی شکل تازهای گرفتند. در این جنگ نابرابر بسیاری از ساختارهای جنبشهای مقاومت فلسطین در نوار غزه مورد هجوم و حمله قرار گرفت و حتی تا حدود زیادی ممکن است این توانمندیها و زیرساختها از بین رفته باشد اما در فلسطینی که نه قوه قضائیه، حکومت و نه پارلمانی به آن معنا وجود ندارد اساسا این موارد و زیرساختهای نظامی موضوعی نیست که شما به عنوان یک ابزار بخواهی آن را در خصوص توان آن مجموعه مورد ارزیابی قرار دهی.
آنچه که فلسطین را از 75 سال پیش تاکنون زنده نگه داشته است ایمان، اعتقاد و باور فلسطینیها به ادامه مقاومت و جهاد برای استیفای حقوق فلسطینیها بوده است. موضوعی که باید مبنای ارزیابی ها درباره مقاومت فلسطین قرار گیرد.
بنابراین اگر این را بپذیریم آن هنگام این تقابل قابل پذیرشتر است چراکه در هفت دهه اخیر ما چیزی غیر از مقاومت را از فلسطین ندیدیم. اگر غیر از این بود باید فلسطین تمام میشد و یا در رژیم صهیونیستی حذف میشد و اساسا اسمی به نام فلسطین شنیده نمیشد اما همین مقاومت باعث شد 75 سال مسئله فلسطین در صدر مسائل دنیا و خاری در گلوی رژیم صهیونیستی باشد. اگر این را بپذیریم معتقدم همچنان عامل اثرگذار در تحولات آینده فلسطین ایمان، اعتقاد و باور به مقاومت برای استیفای حقوق فلسطینیها توسط مقاومت است که آینده تحولات را رقم خواهد زد. هرچند صهیونیستها خوشبین هستند که در فضای پساجنگ در غزه به آرزوی دیرینه خود یعنی عادیسازی روابط با کشورهای منطقه برسند.
توجه به پیشنیه مبارزاتی مردم فلسطین
این خوشبینی ناشی از این ارزیابی و ادعای رژیم است که چون توانمندیهای سختافزاری و زیرساختهای جنبش مقاومت فلسطین را مورد هجوم قرار داده و حدودی آنها را منهدم کرده لذا راه برای او تسهیل شده است، در حالی که سابقه و پیشنیه مبارزاتی مردم فلسطین چیزی غیر از این را میگوید.
فلسطینیها اصلا زیرساختی برای مقاومت خود نداشتند. دنیا فراموش نمیکند فلسطینیها همان افرادی هستند که با سنگ، چوب و تیرکمان به دنبال استیفای حقوق خود بودند یعنی سخت افزار مقاومتی آنها همینها بوده است اما اینک نسل جدید در فلسطین دلداده مقاومت و مبارزه و از دل شهدای فلسطینی سر میکشد و نسل جدیدی برای آینده فلسطین معرفی میشود که باور و اعتقاد آنها به مقاومت است و این موضوع آنها را زنده نگه داشته است. در واقع مقاومت و نه زیرساختهای فلسطینی موضوعی است که در تمامی سالهای گذشته نیز پیشران و محرک اصلی زنده نگهداشتن مسئله فلسطین در دنیا بوده است.
تعیین آینده فلسطین با باور به جهاد
همین موشکهای فلسطینی را که صهیونیستها معتقد به انهدام آنها هستند به راحتی ساخته میشود چون دانش آن نزد فلسطینیها وجود دارد و این دانش در کنار آن باور و عقیده به راه مبارزه و جهاد است که مسیر آینده را تعیین میکند نه اسلحه، موشک و سختافزار. هرچند موشکها نیز توان تجهیزاتی گروههای مقاومت را تقویت و ارتقا داده بود اما نبود آنها به معنای نبود اراده و باور به آینده فلسطین نیست و این مسئلهای است که همچنان در تحولات آینده نقشآفرین است و مانع از اجرای هر توطئه از جمله عادیسازی روابط با کشورهای عربی توسط رژیم صهیونیستی میشود.
ایکنا ـ توافق آتشبس چه اثری بر سرنوشت سیاسی نتانیاهو دارد؟
این موضوع بستگی به همراهی ائتلاف او دارد. اخباری را در خصوص استعفای بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و یکی از ارکان اصلی تشکیل ائتلاف حکومتی نتانیاهو، منتشر شد و او و سایر وزرایی که با حزب بن گویر پیوند داشتند از کابینه خارج شده و استعفا دادند. لذا این میتواند مقدمهای برای فروپاشی دولت ائتلافی رژیم باشد. البته نتانیاهو تلاش میکند تا مانع این شکافها و حتی سقوط کابینه شود. سقوط کابینه به معنای این است که نتانیاهو از مصونیت خارج خواهد شد و او به واسطه پروندههایی که در سطح بینالمللی و داخلی دارد میتواند در یک فضای عریان تحت تعقیب قضایی قرار گیرد که در نهایت منجر به محاکمه نتانياهو و به زندان افکندن او شود.
حفظ دولت ائتلافی؛ مهمترین دغدغه نتانیاهو
لذا از دقایقی پس از آتشبس در فلسطین، مهمترین دغدغه نتانیاهو حفظ این دولت ائتلافی آن هم صرفا به واسطه نگرانی از پروندههای شخصی و فسادهایی که دارد. اگر دولت او سقوط کند مصونیت از وی برداشته میشود و او به راحتی مورد تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت. توافق آتشبس بیش از اینکه بر مسائل منطقه اثر گذارد بر درون رژیم صهیونیستی و ائتلافها و اتحادهای داخلی رژیم صهیونیستی اثر خواهد گذاشت.
ایکنا ـ پس از توافق آتشبس و با توجه به تشکر و قدردانیهای انجام شده از حمایتهای ایران برای رسیدن به این توافق، شاهد اظهارات فرافکنانه رسانههای غربی و حتی در داخل مبنی بر این بودیم که حماس، حزبالله و انصارالله یمن پیروز این توافق بودند و ایران به دلیل اینکه به صورت مستقیم وارد جنگ علیه رژیم صهیونیستی نشد، بازنده این موضوع بود، تحلیل خود را در این باره بفرمایید.
هم حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی و هم خود مردم فلسطین میدانند که جبهه مقاومت یک جبهه تکبعدی نیست. مرکز و محور این جبهه، جمهوری اسلامی ایران است. رژیم صهیونیستی و آمریکاییها خیلی تلاش کردند پای جمهوری اسلامی ایران را به صورت علنی به این مهلکه باز کنند و به قول خود یکبار برای همیشه محور و جبهه مقاومت را که جبهه مخالفت با منافع استعماری غرب در منطقه است، از بین ببرند و یکبار برای همیشه کار این جبهه را با زدن مغز متفکر محور مقاومت، تمام کنند. این چیزی بود که تمام اضلاع مقاومت؛ جهاد اسلامی، حزبالله لبنان، انصارالله یمن، نیروهای مقاومت عراقی و حشدالشعبی و سایر جریانهای مقاومت و ملتهای منطقه به آن اشراف دارند که هدف حمله زمینی رژیم صهونیستی به نوار غزه و آن کشتارها، کشیدن پای جمهوری اسلامی ایران از طرفی و پای آمریکاییها از طرف دیگر به این کارزار بود تا بتوانند مسئله محور مقاومت را برای همیشه حل و فصل کنند.
در همان اوایل حمله رژیم به نوار غزه، هنگامی که حزبالله لبنان در دفاع از مردم غزه روزانه یک یا دو موشک پرتاب میکرد، خرده میگرفتند چرا مناطق خالی از سکنه را مورد اصابت موشک قرار میدهد؟! و شهید سید حسن نصرالله در سخنرانیهای خود در آن ایام به درستی این صحنه را تشریح کرد و فرمود این جنگ نهایی ما با رژیم صهیونیستی نیست؛ یعنی قرار نیست جریان مقاومت تمام توان خود را به میدان بیاورد. از دید جناب سیدحسن نصرالله این یک جنگ مقدماتی برای جنگ اصلی است و لذا با این تفکر بود که جریانهای مقاومتی در عراق، انصارالله یمن و حزبالله لبنان تلاش میکردند از چندین جبهه به رژیم فشار بیاوردند که او مجبور شود فشارها را بر نوار غزه کاهش دهد.
تبلیغاتی برای تفرقه میان جبهه مقاومت
لذا با این نگاه، اگر جمهوری اسلامی ایران وارد منطقه میشد، به هر دلیلی رژیم صهیونیستی با لابیهای صهیونسیتی پای آمریکاییهای را به این جنگ میکشاند و توان جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت بزرگ دنیای اسلام در این جنگ بدون شک تحلیل میرفت و بزرگترین ظرفیت فلسطینیها برای استیفای حقوق خود در آینده نیز از بین میرفت.
انجام این نوع تبلیغات و ادعاها بیشتر برای ایجاد تفرقه میان جبهه مقاومت است. دشمنان تلاش میکنند تا شکستی را که از طریق گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه متحمل شدند، با ایجاد شقاق و افتراق بین جبهه مقاومت با توجه به تحولات سوریه، بیشتر کنند تا به لحاظ رسانهای و روانی از این طریق بتوانند به اهدافی که در پی آن بودند و در جنگ محقق نکردند، دست پیدا کنند.
ایکنا ـ با توجه به روی کارآمدن ترامپ در آمریکا مسئله فلسطین به کدام سمت و سو پیش خواهد رفت و آیا دوباره شاهد آغاز روند عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل خواهیم بود؟
بدون شک ترامپ به سمت عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی خواهد رفت. او بود که مقدمات سنگ بنای توافق ابراهیم را گذاشت اما عمر دولت وی برای پیگیری این موضوع کفاف نداد. موضعگیریهای ترامپ پیش از ورود رسمی به کاخ سفید و تصدی ریاست جمهوری آمریکا درباره تحولات غزه و امضای توافق آتشبس، نشاندهنده عزم او برای عادیسازی روابط اسرائیل و کشورهای عربی در مرحله پساجنگ غزه است.
بدون شک دستیاران ترامپ، وزیر دفاع و فرستاده ویژه او در خاورمیانه تمرکز خود را بر این موضوع قرار خواهند داد. این شاید بزرگترین خطر برای مسئله فلسطین باشد که تلاش میکنند از این طریق، موضوع فلسطین را نزد کشورهای عربی به دست فراموشی بسپارند اما نباید فراموش کرد مسئله فلسطین صرفا مربوط به کشورهایی عربی نیست بلکه مسئله ملتهای عربی و امتهای اسلامی است.
اساسا شرایطی که اکنون در آن هستیم قطعا خطرناکتر از شرایط سال ۱۹۷۸ میلادی و صلح بین اسرائیل و مصر، نیست. چون آن هنگام این بیداری و آگاهی نه تنها بین کشورهای منطقه بلکه در کشورهای غربی نیز نبود اما اینک چطور کشورهای عربی میتوانند از سد ملتهای خود بگذرند و با رژیمی عادیسازی روابط کنند که بیش از ۴۶ هزار فرد بیگناه را در بیش از ۱۵ ماه کشته است؟
بیداری افکار عمومی غرب؛ پیروزی مقاومت
قطعا بیداری افکار عمومی در غرب و جنبشهای اساتید و دانشجویان در دانشگاهها در ماههای اخیر در حمایت از ملت فلسطین، نشانه پیروزی جبهه مقاومت و فلسطینیهاست. تا پیش از این کسی در دنیا چندان خبر نداشت که فلسطینیها در سرزمینهای خود دارای حق و حقوق هستند. به افکار عمومی غرب اینگونه القا شده بود که آنجا سرزمینی بدون ملت است و ملت آن نیز یهود هستند اما با اتفاقاتی که افتاد، دنیا بیدار شده است. این چیزی بود که حضرت امام راحل به دنبال آن بودند و تلاش میکردند تا همبستگی جهانی را نسبت به مسئله فلسطین جلب کنند. ایشان معتقد بودند اگر ملتهای دنیا واقعیت و خوی رژیم صهیونیستی را بفهمد، به سمت فشار بر دولتهای خود میروند تا حقوق فلسطینیها را به آنها بدهند.
با توجه به این قصه، درست است که ترامپ و تیم او بر عادیسازی روابط تمرکز دارند اما نباید از کارکرد ملتهای عربی و مقاومت فلسطینی در درون سرزمینهای فلسطین و امت اسلامی غافل شد. تا به امروز هر آنچه موجب نقش بر آب شدن هر طرح ضد فلسطین شده، همان حضور امت اسلامی و مردم عربی و مقاومت در صحنه بوده است و گرنه اگر صرفا تمرکز بر بحث دولتهای عربی بود احتمالا همان چهار یا پنج دهه پیش، مسئله فلسطین تمام شده بود و اساسا امروز چیزی به عنوان فلسطین در اطلس جغرافیا وجود نداشت.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید