نظریه جهاد تمدنی بر پایه اصل «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» عمل میکند + فیلم
نظریه «جهاد تمدنی» برای اولین بار در آبان ماه سال گذشته در کمیسیون تخصصی «علوم انسانی اسلامی در حوزه دفاعی امنیتی» ذیل هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی مطرح شد. برخی کارشناسان و تحلیلگران معتقدند این نظریه میتواند منشأ تحول در علوم انسانی و در حوزه روابط بینالملل و مبنایی برای حوزه دفاع و امنیت باشد. به همین منظور با آیتالله عباس کعبی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری که نظریه مذکور متعلق به ایشان است پیرامون تحلیل و بررسی ابعاد مختلف این نظریه به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
ایکنا- بیست و هفتم آبان سال گذشته بود که در کمیسیون تخصصی «علوم انسانی اسلامی در حوزه دفاعی امنیتی» از سلسله برنامههای علمی هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی نظریه «جهاد تمدنی در روابط بینالملل و نقش آن در تحول علوم انسانی در عرصه امنیتی و دفاعی» را مطرح کردید، درباره ابعاد این نظریه توضیحاتی بفرمایید؟
در حوزه علمیه قم درسی را تحت عنوان «فقه روابط بینالملل» ارائه کردم و همچنین ذیل سلسله درسهای فقه معاصر حوزههای علمیه قم که در قالب مجموعه مقالات فقهی به چاپ رسیده، نظریه «جهاد تمدنی» را مطرح کردم.
دو نظریه ایدهآلیسم و رئالیسم در روابط بینالملل مطرح هستند که ایدهآلیستها معتقدند صلح یک اصل در روابط بینالملل است و با وجود اینکه ایدهآل بشر آن است اما هیچگاه صلح محقق نمیشود. در مقابل رئالیستها «جنگ» را یکی از اصول روابط بینالملل میدانند و بر این باورند جنگ اجتنابناپذیر است؛ زیرا جنگ، میان حق و باطل و یا باطل با باطل بر سر قدرت است و لذا خوی نفعطلبی، زیادهخواهی، انحصارطلبی، خودخواهی و خودکامگی و قدرتطلبی بشر به ناچار در میان دولتها و ملتها به مخاصمه، منازعه و جنگ میانجامد.
در مقابل در روابط بینالملل اسلامی بعضی به دفاع از اصل صلح پرداختهاند و میگویند جهاد در اسلام برای دفاع است و بعضیها هم از نظریه اصل جنگ طرفداری کردهاند و میگویند جهاد در اسلام باید از نوع هجومی و پیشدستانه باشد که از آن به جهاد ابتدایی تعبیر میشود. در این میان برخی حقوقدانان بینالملل اسلامی نظریه سومی با عنوان «دعوت به خدا» را مطرح کردهاند و معتقدند اصل در روابط بینالملل نه صلح هست و نه جنگ، بلکه اصل تبلیغ حقیقت بر پایه فطرت انسانی، حکمت و تفاهم بوده و ما بیش از این وظیفهای بر دوش نداریم.
در این شرایط بنده نظریه چهارمی را با عنوان «جهاد تمدنی» مطرح کردم و معتقدم جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی بر پایه فقه اصیل و متناسب با مقتضیات زمان درصدد تحقق اهداف، وظایف، مأموریتها و نقشه راه انبیای الهی برای نجات بشریت است؛ به عبارت بهتر غایت اصلی ساخت تمدن انسانی است.
تمدن انسانی بر پایه تلفیق ماهرانه علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت و اقتدار بازدارنده در کنار رحمت الهی محقق میشود اما تمدن امروزی دچار جاهلیت پیچیدهای شده که مسلح به سلاح کشتار جهانی است؛ درصورتیکه علم منهای ایمان جنایت به بار میآورد، ایمان منهای علم عقبماندگی، عقلانیت منهای معنویت عقل را در خدمت منافع قدرتطلبان قرار میدهد و در نهایت معنویت منهای عقلانیت باعث سقوط انسانها میشود.
در نظریه جهاد تمدنی تأکید بر این است که عقلانیت و معنویت باید با هم جمع شوند چون عدالت منهای پیشرفت توزیع فقر و محرومیت را در پی دارد و پیشرفت منهای عدالت هم باعث شکاف طبقاتی و در نهایت تبدیل انسانها به دو طبقه قوی و ضعیف میشود. همچنین اقتدار منهای رحمت و رأفت به استبداد جهانی منجر خواهد شد و رأفت و رحمت منهای مقابله با ستمگران، ظالمان، مفسدان و جنایتکاران کمکی به تحقق صلح و امنیت جهانی نخواهد کرد. پس بنابراین باید همه اینها را با هم تلفیق کرد تا تمدن انسانی محقق شود و لذا رسالت انبیای الهی تحقق تمدن نوین انسانی و حیات طیبه بر پایه توحید، عدالت و کرامت انسان است.
ایکنا- از چند دیگاه میتوان به این نظریه نگریست؟
از دو دیگاه میتوان جهاد تمدنی را مورد بررسی قرار داد؛ اول اینکه جهاد برای تمدن است، یعنی جهاد ابزار در اختیار بشر برای ساخت تمدن محسوب میشود. دوم اینکه جهاد با رویکرد تمدنسازی در نهایت به تمدن منجر شده و در نتیجه تمدن در متن جهاد نهفته شده و منظور من مبتنی بر نگاه دوم است.
جهاد یک حرکت متمدنانه به حساب میآید و جهاد متمدنانه و یا تمدنساز متفاوت از نگاه داعش به جهاد است که یک نگاه تخریبگر و نابودکننده بشریت محسوب میشود. از سوی دیگر جهاد متمدنانه و تمدنساز متفاوت از نظریه اسلام رحمانی و اسلام لیبرال است؛ طرفداران اسلام لیبرال بر این باورند که باید جهاد را از مؤلفههای اسلام تفکیک کرد.
همچنین جهاد متمدانه و تمدنساز متفاوت از نگاه کلاسیک و سنتی به نظریه جهاد که آن را به دو دوسته دفاعی و ابتدایی تقسیمبندی میکنند، است؛ به طور کلی جهاد تمدنی یک نقطه آغاز یا کف و یک نقطه اوج یا سقفی دارد؛ کفِ جهاد تمدنی تولید قدرت و تبدیل ضعف به قوت در میان انسانهاست و درصدد قوی شدن انسانها برمیآید اما نه صرفاً قوی شدن از طریق سلاح بلکه قوی شدن به واسطه قدرت ایمان و عمل صالح، قدرت اقتصادی، قدرت اجتماعی، قدرت در حوزه سلامت و بهداشت، قدرت در حوزه پیشرفت، قدرت در حوزه امنیت و به طور کل قدرتی که باعث استحکام انسانها میشود.
در نظریه جهاد تمدنی نقطه آغاز و تکلیف شرعی تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوت است و بر همه مکلفین اعم از افراد، نهادها، سازمانها و دولتها واجب است که ضعف انسانها را به قوت تبدیل و در خدمت بشریت قرار دهند. این وجوب از آیات و روایات بسیار زیاد استنباط و در درس فقه روابط بینالملل ارائه شدهاند؛ مثلاً نبی مکرم اسلام(ص) میفرمایند: «انالله عزوجل لیبغض المومن الضعیف الذی لادین – همانا خداوند دشمن دارد آن مؤمنی را که ضعیف و بیدین است» و یا در آیه 60 سوره «انفال» خداوند میفرماید: «وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ» این آیه یک صدر و یک ذیل دارد که در ذیل آیه قدرت دفاعی و نظامی مورد تأکید بوده اما در صدر آیه هر نوع قدرتی مورد اشاره قرار گرفته است؛ به عبارت بهتر باید مقتدر شویم.
اکنون شعاری در کشور تحت عنوان ایران قوی و سرافراز مطرح شده و این شعار به معنای مستحکم شدن و قوی شدن در همه ابعاد است. برنامه هفتم پیشرفت و عدالت یکی از ابعاد تولید قدرت محسوب میشود و باید گفت امت نمونه همان امت پیشرفته است ولی امتی که ضعیف، جاهل و فقیر باشد و فساد در آن موج بزند و دشمنان بشریت بر آن تسلط داشته باشند را نمیتوان امت نمونه نامید و از این منظر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کلیدواژه امتسازی و بازسازی امت اسلام تأکید ویژه دارند. بنابراین تبدیل ضعف به قوت مؤلفه اول جهاد تمدنی است و این کف آن است و همه باید به سمت آن حرکت کنیم.
ایکنا- در نظریه جهاد تمدنی تبدیل تهدیدات به فرصت از چه جایگاهی برخوردار است؟
قرآن کریم در آیه 5 و 6 سوره مبارکه «انشراح» میفرماید: «فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا» در متن تهدیدات، فرصتهای بزرگی نهفته شده و ما باید بتوانیم از متن تهدیدات فرصت بسازیم.
امروز مقاومت اسلامی به مقابله با ماشین کشتار انسانی صهیونیستها و آمریکاییها در منطقه پرداخته و با وجود اینکه صهیونیستها تهدیدی برای بشریت به حساب میآیند و نابودی همه چیز را پیگیری میکنند اما در متن این تهدیدات، فرصتی بزرگ نهفته شده که بیداری انسانی، شکلگیری طوفان آزادگان بعد از طوفانالأقصی، تنفر جهانی از آمریکا و صهیونیست و افزایش وحدت و همبستگی بشریت در زمره این فرصتها به شمار میروند و لذا اگر بتوان از اینها و روشنگری و بیداری واقعی که شکل گرفته در عرصه رسانه، دیپلماسی، ارتباط ملتها، بسیج ظرفیت مردم برای تولید قدرت اقتصادی در کنار قدرت امنیتی و نظامی بهرهبرداری کرد قطعاً خواهیم توانست تهدیدات را به فرصت تبدیل کنیم.
در نظریه جهاد تمدنی نگاه ابزاری به دولت جایگزین نگاه قدرتمحوری میشود؛ به عبارت بهتر دولت ابزاری برای پیشرفت و عدالت است. یعنی دولت اصالت ندارد بلکه وسیلهای برای ساخت تمدن است. از سوی دیگر در این نظریه، آرمانگرایی در کنار واقعگرایی دیده شده؛ یعنی توحید، عدالت، کرامت، اخلاق، معنویت، پیشرفت، علم و فناوری و مردمسالاری در کنار توجه به واقعیتها و رفع موانع مدنظر قرار گیرند.
یکی دیگر از ویژگیهای نظریه جهاد تمدنی رفع موانع آرمانهای انسانی و الهی در سایه مبارزه با متجاوزان، مستکبران و مستبدان است تا از طریق بیداری اسلامی و انسانی پیش برده شوند و اگر چنین اتفاقی بیفتد اقتدار و بازدارندگی در مقابله با دشمن شماره یک محقق خواهد شد. البته باید توجه داشت در این نظریه دشمنشناسی دارای اهمیت است و اکنون آمریکا و اسرائیل دشمن درجه یک بشریت و امت اسلام هستند و به همین دلیل امام راحل فرمودند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید چون آمریکا شیطان بزرگ است. قدرت الهی قدرت حقیقی است و قدرتهای دنیوی پوشالی هستند.
حمایت و جریانسازی در جهت بیداری و بازسازی امت اسلامی و احیای فرهنگ مقاومت و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی در نظریه جهاد تمدنی جایگاه ویژهای دارد. اگر حرکتی شروع شود مانند مسیر رشد انقلاب اسلامی سایر ملتها به آن خواهند پیوست و ما باید بتوانیم در میان ملتها جریانسازی و شبکهسازی داشته باشیم تا بتوانیم شبکه امت اسلامی یا شبکه امامت و امت را شکل دهیم و این شبکه امامت و امت بر پایه فرهنگ مقاومت خودش تمدنسازی هم خواهد کرد.
تقویت باورها و ارزشهای اسلامی و سبک زندگی اسلامی در جامعه یکی دیگر از ویژگیهای نظریه جهاد تمدنی است که این مهم هم از طریق نظام تعلیم و تربیت قابلیت اجرا دارد. از سوی دیگر مطابق آیه 52 سوره مبارکه «فرقان» که میفرماید: «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا» جهاد کبیر دارای ارزش و جایگاه است.
مقابله با عقبماندگی و تلاش برای پیشرفت علمی امت اسلامی و فتح مرزهای دانش بر پایه علم و فناوری یکی دیگر از نکاتی است که در نظریه مذکور مورد اهتمام قرار گرفته است. در نظریه جهاد تمدنی باید به قله علم و فناوری دست پیدا کرد و در این مسیر شاگردی مانعی ندارد، منتها باید شاگرد به استاد تبدیل و ضرورت دارد با ابداع و ابتکار تحقیقی بر تحقیقات بشریت افزوده شود و نیز باید دانش را در مسیر خدمت به بشریت، نه در مسیر نابودی انسانها سوق داد.
علاوه بر اینها مقابله با فتنههای داخلی و جنگ ترکیبی دشمن یکی دیگر از نکات مورد توجه در نظریه جهاد تمدنی است که این مهم را میتوان از طریق تقویت وحدت امت اسلامی پیش برد و لازم است موانع وحدت از بین برده شوند. در نظر داشته باشیم مقابله در جنگ نرم از مقابله در جنگ سخت مشکلتر است ولی برای وحدت درونی امت اسلامی امری لازم و ضروری است.
به طور کلی ساخت امت بر مدار ایمان، عمل صالح، امنیت، عدالت و پیشرفت برای همه امکانپذیر است. از سوی دیگر باید تلاش کنیم تا امت اسلامی به قطب پیشرفت علمی و دینی متناسب با مقتضیات زمان در همه ساحتها تبدیل شود و نیز ترکیبی از پیشرفت و عدالت یا ترکیبی از علم و ایمان اتفاق بیفتد. در امت اسلامی مرزهای ساختگی جایی نداشته و مرزهای انسانیت جایگزین مرزهای سرزمینی میشوند و این یک حرکت متمدنانه به حساب میآید.
پیروی از رهبری الهی و فکری و پرهیز از رهبران بدلی در تحقق ساخت تمدن نوین اسلامی دارای جایگاه است پس باید از رهبری مانند امام راحل و رهبر معظم انقلاب، که دارای نظریه تمدنی بوده و هستند، پیروی شود. غرب تلاش میکند برای امت اسلام به جای رهبر تمدنی، رهبران بدلی بسازد که داعش و رهبران تفرقهانداز و همیشهتسلیمِ غرب نظیر آن هستند تا از این طریق تسلیم را در امت اسلامی برای همیشه نهادینه سازد. یکی از مصادیق نفاق همین است که ادعای مسلمانی داشته باشیم ولی مقابل ظلم و قدرتهای استکباری سکوت کنیم و تسلیم شویم.
ایکنا- در راستای تحقق نظریه جهاد تمدنی ساختارسازی درون امت اسلامی چه جایگاهی دارد؟
ما باید در کنار ساختارهایی مانند سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن؛ اتحادیه کشورهای محور مقاومت، اتحادیه جوانان، اتحادیه نخبگان، اتحادیه بازار مشترک اسلامی، اتحادیه ورزشکاران، اتحادیه هنرمندان، اتحادیه زنان، اتحادیه نویسندگان و غیره را تشکیل دهیم تا بتوان از این طریق در درون امت اسلامی دست به ساختارسازی زد.
تقویت استقلال ملتها و غیرمتعهد شدن ملتها و دولتها در برابر نظام سلطه از شاخصهای مهم نظریه جهاد تمدنی محسوب میشوند. این نظریه به دنبال امپریالیسم نیست بلکه آقایی ملتها در دنبال میکند. معتقدم وجود ملتهای مستقل، آزاد و غیرمتعهد فرصت بزرگی برای ایستادگی مقابل نظام سلطه است و مسیر ساخت تمدن نوین انسانی بر پایه اسلام را هموار خواهد کرد.
شهید سیدحسن نصرالله میگفت حزبالله حزب ولایت فقیه محسوب میشود اما ولایت فقیه ظرفیتی به سود استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت و دفاع از فرهنگ و تمدن لبنانی است. پس میتوان میان منافع ملی و منافع امت و بشریت پیوند برقرار کرد. شهید نصرالله بر این اساس سهگانه طلایی مردم، ارتش و مقاومت را مطرح کرد. یعنی نهتنها تفکر مقاومت را در مقابل مردم لبنان قرار دارد بلکه این سهگانه با هم امکان ایجاد استحکام درونی برای لبنان و دیگر ملتهای مسلمان را رقم خواهد زد.
در نظریه امپریالیسم مطرح میشود هرکه با ما نیست علیه ماست ولی در نظریه جهاد تمدنی تنوع فرهنگی و تنوع تمدنی برای حفظ استقلال، آزادی، عدالت، پیشرفت، مردمسالاری، عزت، کرامت، شکوه و آبادانی به رسمیت شناخته شدهاند. از سوی دیگر تقویت ارتباط میان آزادگان جهان در نظریه جهاد تمدنی به رسمیت شناخته شده است. باید گفت این نظریه مخصوص امت اسلامی نیست بلکه غیرمسلمانان را هم برای ساخت نظام نوین جهانی و مدیریت بهتر دنیا در بر میگیرد. باید پذیرفت جهان امروز در وضعیت بدی مدیریت میشود و امورات آن توسط ظالمان پیش میرود و لذا اگر ما براساس اصل قرآنی «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» عمل کنیم قطعاً عدالت، صلح و پیشرفت قابلیت تحقق دارند.
اگر بتوان یک پیمان مشترک انسانی و یا یک مفاهمه بینالمللی برای تحقق صلح و امنیت بر پایه فرهنگها و تمدنهای متفاوت بنا کرد، دنیا به شکل بهتری مدیریت خواهد شد. در این راستا گفتوگو میان ادیان و آزادگان جهان حائز اهمیت است.
ایکنا- به عنوان سؤال پایانی در نظریه جهاد تمدنی، قدرت نظامی چه جایگاهی دارد؟
در نظریه جهاد تمدنی، سلاح مقاومت به عنوان اقتدار نظامی بازدارنده مورد توجه قرار گرفته؛ به عبارت بهتر مقاومت در مقابل نابودی جهان و مقاومت برای حفظ آزادی جهان و مقاومت در برابر بحرانهای تولیدشده توسط زورمداران مدنظر هستند. امروز بشریت با بحرانهای گوناگون اعم از بحران مدیریت، بحران خانواده، جنگ غنی و فقیر و بحران محیط زیست و غیره روبهروست و باید فکری برای اینها شود.
مطابق این نظریه سلاح و مقاومت در برابر مستکبران مورد استفاده قرار میگیرد و مستضعفان حتی اگر مسلمان نباشند باید حمایت شوند. خداوند در آیه پنج سوره مبارکه «قصص» میفرماید: «وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ – ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم» به این شکل تمدن نوین انسانی محقق خواهد شد و نظریه جهاد تمدنی درصدد بسترسازی برای ظهور منجی عالم بشریت است و مقاومت امروز ما در همین مسیر قرار دارد.
گفتوگو از سعید امینی
انتهای پیام
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید