وفاق باید مسئله جامعه و دغدغه دولت را حل کند
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «گفتمان وفاق؛ دولت و جامعه» از سوی انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و خانه اندیشمندان علوم انسانی دوشنبه، ۱۶ مهرماه در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در پلن دوم این نشست غلامرضا غفاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مقصود فراستخواه، جامعهشناس به سخرانی پرداختند.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا غفاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این سؤال که آیا چیزی را به عنوان جامعه ضروری میخوانیم یا نه و چیزی به نام کشور یا ایران را میخواهیم یا خیر؟ گفت: بحث وفاق میتواند مبنا و محور برای وجود داشتن باشد. ما با دوران و زمانهای مواجه هستیم که چیزی به اسم جامعه نیست و داشتن حقوق فردی و آزادی، اهمیت پیدا کرده به طوری که سعی میشود تا آن را با تقلای زیاد بدست آورد.
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران افزود: امکان بازگشت از وضعیت جدید به وضعیت گذشته وجود ندارد چراکه الزامات و ویژگیهای گذشته را نداریم. این تلاش و تقلاها که حرمت دارد و برای آن تلاش شده و میشود، به ذهن این نکته را متبادر میکند که با قدرتی که فرد بدست آورده تکلیف جامعه و اجتماع چه میشود؟
چیستی وفاق
وی با بیان اینکه درباره چیستی وفاق نقطه نظرات مختلفی وجود دارد، ادامه داد: در حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی هنگامی از وفاق صحبت میشود به سراغ معنای جامعهشناسی نظم میرویم؛ آن هم نظم پویا، نه ایستا. در این هنگام وفاق به عنوان ساز و کار اهمیت پیدا میکند که میتواند به لحاظ نظریه قابل تأمل باشد.
غفاری اظهار کرد: عنصر توافق بر روی اصول و قواعد است که طبیعتاً این اصول عام باید مبتنی بر خرد و تلاش جمعی باشد. اصول و قواعد متعدد یک نوع احساس جمعی را مبتنی بر تلاش جمعی سبب میشود که اینگونه جمع خودساخته میشود و چکیده این جمع، کنشگران اجتماعی هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: وفاق پیونددهنده جمعها و گروهها است که باید مبتنی بر اصولی باشد اما این اصول نباید اصلی واحد و معین باشد. ما باید اصل تفاوت را بپذیریم و نسبت به آن توافق کنیم به طوری که میتواند مبنای توافق باشد. طبیعتاً باید از جمعهای محدود و خاص فراتر رفت و جهتگیری، عام گرایانه باشد.
وی با تاکید بر اینکه طبیعتاً فراهم ساختن مشارکت فراگیر در این صورت معنا پیدا میکند، اظهار کرد: آنچه از این مشارکت عاید میشود حاصلهایی است که به نوعی بر این اساس، جهتگیریهای ارتباطی خود را مشخص میکنیم که شکل تعیُّنی آن را در اعتماد میتوان دید.
دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران ابراز کرد: ما جامعهای هستیم که شعاع روابطمان محدود است که نمیتواند با بحث وفاق همراه شود. هنگامی که شعاع روابط وسیع باشد، شعاع اعتماد افزایش پیدا میکند.
وی تصریح کرد: هنگامی توافق مطرح میشود که وفاقساز شود. این توافق نباید بر روی چیزی باشد که صرفاً از ناحیه دولت یا بخش معینی از جامعه مطرح میشود. توافق باید چیزی باشد که کارکرد آن برای تمام افراد جامعه باشند. پس در وفاق نیازمند زمینههایی هستیم.
دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: در نظرسنجی انجام شده، ۸۰ درصد جامعه خواستار تغییر و تحول هستند. باید در این زمینه توافق داشته باشیم. قانون باید قانون باشد و مبنا باید ویژگی خود را داشته باشد و از طرف دیگر وفاق و اجماع جمعی نسبت به ضرورت آن قانون، وجود داشته باشد. اجرای آن نیز بدون تبعیض و منصفانه باشد تا زمینهساز وفاق باشد.
جامعه نیازمند نظم پویا و تعادل
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این سؤال که اساساً نسبت دولت و جامعه چگونه است؟ ادامه داد: همه این موارد منوط به جامعه با نظم پویا و تعادل است. از طرف دیگر دولت و جامعه نسبتبندی قبلی ندارد و شاکله اینها متغیر است و آنجاست که باید هر کدام از اینها را به عنوان میدان اجتماعی با منازعه، سازگاری، تنوع، تکثر و تغییر، در نظر داشت.
وی با تاکید بر اینکه باید دولت و جامعه تکمیلکننده هم باشند تا وفاق شکل گیرد، تصریح کرد: تجربه نشان داده هیچگاه اینگونه نیست و هر کدام راه خود را دارند و حتی در عصر جدید هر کدام از آنها با یکدیگر تعارض دارند به طوری که هر کدام میخواهند نیروی خود را به رخ هم بکشند و این موضوع جز هزینه تولید نکرده است اما آنجایی که همراهی و همافقی را شاهد هستیم ما با نظم وفاقساز مواجه هستیم که شاهد تعامل دولت و جامعه خواهیم بود.
غفاری اظهار کرد: باید بپذیریم، مجموعههای متکثری که امروز در جامعه داریم، نیازمند پروژههای مشترک هستند تا آنها به عنوان نخ تسبیح در کنار هم قرار گیرند. میزان نفوذ این دو مجموعه دولت و جامعه بر روی هم باید بررسی شود.
وی با بیان اینکه وفاق باید هم مسئله جامعه و هم دغدغه دولت را حل کند تا با توان بیشتر از جانب دولت و جامعه شاهد نقشآفرینی بیشتر باشیم، افزود: اینجا باید همافقی بین دولت و ملت رخ دهد. اینکه دولت با چه میزان از مشارکت مردم، کار را بدست گرفته، حائز اهمیت است و اینجا مشارکت بالای مردم ضرورت دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: تفاوت دولت و جوامع در دوره جدید با سنجش تحول و تبدیل یکدیگر و نیرومندی و توانمندی همدیگر شدن باید همراه باشد که آن نشاندهنده همگرایی دولت و جامعه است.
وی بیان کرد: اساساً در جایی میتوانیم از وجود تعامل و وفاق بین جامعه و دولت صحبت کنیم که ببینیم تا چه اندازه دولت و حاکمیت نزد جامعه امر طبیعی است و با آن احساس مؤانست و همراه بودن دارد. تعامل و وفاق موجب طراوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میشود و چنین وفاقی قطعاً پادزهر خواهد بود.
گفتارهایی متعدد در عین توافق
در ادامه این نشست مقصود فراستخواه، جامعهشناس، در سخنانی با بیان اینکه جای گفتمان، ایده و اظهار نظر علمی در سمینار نیست، گفت: ما میتوانیم گفتارهایی متعدد داشته باشیم اما توافق کنیم.
وی با اشاره به گفتمان وفاق در فضای جامعه، تصریح کرد: جامعه مجموعه انسانهایی است که در پی یافتن آواز حقیقت هستند. این حقیقت در آغاز خود را نمایان میکند و سپس به بحث درباره آن پرداخته میشود اما در شرایط امروز بشری، شرارت و قدرت وجود دارد و زندگی به شکل ایدهآل نیست بلکه همه چیز رئال است. بنابراین با نگاه انتقادی در یک منطق رئال اجتماعی است که گفتمان وفاق را به عنوان کردار گفتمانی بررسی میکند؛ یعنی گفتمانی که معطوف به راهبرد و منافع است.
فراستخواه با طرح این سؤال که بحثی به نام گفتمان وفاق و این کردار گفتمانی از کجای واقعی جامعه برخاسته است، افزود: وفاق وابسته به لحظه آرمانی نیست که در آن، ملت بیدار شده و به این معرفت و ضرورت رسیدهاند بلکه وفاق، لحظه اهتزاز اخلاقی است که به مقصود رسیده و لذا وفاق به عنوان یک امر وجدانی در نخبگان خیراندیش تلقی نمیشود.
این جامعهشناس تأکید کرد: باید دید کردار گفتمان وفاق از کجای منطق رئالیستی جامعه با وجود رانت، امتیاز، شرارت، قدرت و امتیازهای یکسویه، برخاسته است. چرا که امروز عدهای دنبال منفعت و موقعیت هستند و با این وجود چطور شده که عدهای گفتمان وفاق را طرح کردند.
تکوین گفتمان وفاق
وی با اشاره به تکوین گفتمان وفاق افزود: تا شرایط امکانی فراهم نشود، چیزی به نام ضرورت به وجود نمیآید و این گفتمان از میدان به وجود نیامده است. جامعه محل نامعادلات و معادلات است نه محل تعارفات. تعارفات گمراه کنندهترین لبه وقایع زندگی است.
فراستخواه تأکید کرد: دو موجودیت در جامعه ایران است؛ یکی قدرت حکومت و دیگری قدرت جامعه. قدرت حکومت در طول ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر شده و در طرف مقابل، قدرت جامعه کم شده است و جامعه مستعمره حکومت شده است. مدرسه، دانشگاه، رسانه، جامعه مدنی و اقتصاد مستعمره شده و یک تعادل سنتی ایستا، نه پویا، میان دولت قوی و جامعه ضعیف به وجود آمده است.
این جامعهشناس بیان کرد: جامعه طی این سالها تغییر کرده و تعادل سنتی بین جامعه و دولت در زمان فعلی ناکارآمد است و به لرزه افتاده است. یعنی این تعادل سنتی طی این سالها دچار بیتعادلی شده است.
وی ادامه داد: مدتها دولت با دریافتهای نقدی، ایدئولوژیک و انحصارات، قدرت داشت برای همین بود که قلمروهای زندگی جامعه را مستعمره خود کرد و تعادل عمودی نامتعادل یکسویه ایستا به وجود آمد.
وی با تأکید بر اینکه با گذشت زمان و بزرگ شدن جامعه، شاخصهای بزرگ شدن نیز تغییر کرده است، گفت: قدرت جامعه با ارتباطات، گسترش ابعاد شهر، نیروهای جدید جمعیتی و سایر موارد بزرگ شد. مشاغل فکری و تخصصی نسبت به گذشته افزایش یافتهاند و بررسی بحرانی جامعه نشان میدهد که لباسهای کوچک برای این جامعه دیگر نمیتوانند محتوای جدید جامعه جدید را پوشش دهند.
فراستخواه اظهار کرد: نخبگان جدید آمدهاند که قدرت مشروعیتبخشی و مشروعیتستانی دارند و فرصتهای به وجود آمده با تمام محدودیتها با روالهای حکمرانی همراه نیست، به طوری که تعادل سنتی ناکارآمد و بی معنا میشود و در معرض بهم ریختن جهان با این همه مخاطرات قرار خواهد گرفت. احساس میکنم در چنین جهانی و شکنندگی دولت، تعادل سنتی بهم ریخته و تعادل پویای معنادار لازم است. تعادلی که کثرت را بپذیرد و به نحوی باشد که اساس جامعه بگوید بله و آن را تایید کند. برای تعادل حکومت و جامعه، دولت و ملت باید عهد تازه و میثاق تازه ببندند تا ترازوها درست کار کند و آن هنگام وفاق شکل میگیرد و بخش حساس جامعه نیز همراه خواهد شد.
این جامعهشناس گفت: پس گروهها مجموعه سادهای از افراد نیستند. پویایی آنها را باید جدی بگیریم. گروههای اجتماعی بزرگ میشود و پویایی و پیچیدگی خود را دارند. زندگی اجتماعی، شرایطی است که انسانها در شرایط متعادل و در وضعیت نرمال حاضر میشوند نه محیط پر تعارض.
تقویت لایههای میانی
وی با تأکید بر اینکه گفتمان وفاق از درون منازعات میدان به وجود آمده و میتواند مرضی طرفین باشد، بیان کرد: گفتمان نباید برای جامعه تهی باشد یعنی دادههای سرگردان و شناور نداشته باشد. لذا وفاق باید تحلیل یافته داشته باشد و به دنبال حل مسئله برود.
این جامعهشناس ادامه داد: لایههای میانی را هم در دولت و جامعه تقویت کنیم. ما نیازمند این لایهها هستیم. لایههای میانی نهادهای مدنی، سمنها و محلهها هستند و توانمندسازی دولت در جهت پیمان تازه بین دولت و ملت، بسته شود و صورتبندی دقیق شکل گیرد.
انتهای پیام
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید