آخرین اخبار

ویژگی‌های مدیریت اقتصادی دفاع مقدس؛ از حس واقعی عدالت تا اهمیت بیت‌المال


ویژگی‌های مدیریت اقتصادی دفاع مقدس؛ از حس واقعی عدالت تا اهمیت بیت‌المال

اگر دفاع مقدس را به دانشگاهی انسان‌ساز و تربیتی تشبیه کنیم واقعاً بیراه نیست؛ چراکه در آن دوران با وجود جنگ، تحریم و تهدید همه ملت کنار هم بودند، به یکدیگر کمک می‌کردند و کسی خود را برتر از دیگری نمی‌دانست. روحیه انفاق، تعاون و ساده‌زیستی اهداف مشترکی را رقم زده  بود و بنا به این دلایل  در آن دوران اوضاع کشور به بهترین شکل ممکن مدیریت شد.

مدیریت جهادی رمز موفقیت نظام در هشت سال جنگ تحمیلی بود و از این طریق آثار و تبعات منفی فشارهای اقتصادی کاسته شد که ضرورت دارد در عصر حاضر برای مقابله با مشکلات و بحران‌ها از شیوه و سبک مدیریتی و زندگی مدیران و مقامات و حتی بازگو و بازخوانی کردن شیوه زیست و تعامل اجتماعی مردم آن زمان الگوبرداری شود. به منظور بررسی و تحلیل کیفیت مدیریت اقتصادی دفاع مقدس، نقش امام راحل در این مدیریت، نقش مدیران و باورهای مذهبی و دینی با محمد خوش‌چهره، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفت‌وگو نشسته‌ایم که مشروح آن را در ادامه با هم می‌خوانیم. 

ایکنا- به عنوان پرسش ابتدایی می‌خواستم بپرسم در دوران دفاع مقدس با وجود اینکه مسئولان تجربه کافی در حوزه حکمرانی نداشتند ولی موفق شدند اقتصاد را طوری مدیریت کنند که در میان مردم کمتر احساس بی‌عدالتی و تبعیض وجود داشت و از سوی دیگر سبک زندگی مردم و مسئولان تقریباً شبیه به هم بود، چه عواملی در این باره اثرگذار بود؟

هفته دفاع مقدس توفیقی است برای اینکه به صورت اجمالی کندوکاوی در این رابطه داشته باشیم. مدیریت اقتصادی دفاع مقدس می‌تواند فراتر از اینها باشد و به نظر من این بحث از چند جنبه حائز اهمیت است؛ اول اینکه به نظر من سبک مدیریت اقتصادی دفاع مقدس برای برخی‌ها مغفول مانده به ویژه در شرایط کنونی اثرگذار باشد.

آحاد مختلف اجتماعی ازجمله نخبگان و فرهیختگان اشراف چندانی نسبت به فرآیندهای مدیریتی و شرایطی که در آن زمان وجود داشته ندارند و البته اطلاعات مناسبی هم در این رابطه در دسترس نیست؛ در صورتی‌که در بعضی از نظام‌های سیاسی دنیا همیشه سعی می‌شود دوران ایجادی خودشان و دلایل و شرایطی را که وجود داشته، تبیین کنند تا به یک اصول و قواعد پایه‌ای دست یابند و بگویند اینها از عناصر کلیدی در قوام و زمامداری به حساب می‌آیند و سپس بررسی کنند چقدر از آنها فاصله گرفته شده و یا چه مقدار از آنها همچنان اجرایی می‌شوند. اهمیت دادن به این موارد خیلی مهم است و باید به آنها توجه شود.

شرایطی که امروز وجود دارد نشان‌دهنده بیگانگی برخی افراد حتی مسئولان و مدیران میانی نسبت به شرایط آن زمان بوده و لذا در این عرصه کم‌کاری شده است. برای تبیین مدیریت اقتصادی دفاع مقدس باید به طور کلان به آن نگریسته شود و مطالعاتی در این رابطه صورت گیرد. 

ایکنا- تا چه حد مذهب و روحیات معنوی در مدیریت اقتصادی  دفاع مقدس تأثیرگذار بوده است؟

انقلاب اسلامی ایران انفجار نور بود «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» یعنی با این انقلاب تحولات روحی و داخلی در مردم شکل گرفت. انقلاب اسلامی زمانی شکل گرفت که اصلاً کسی باور نمی‌کرد و حتی در نوشته‌ها و کتبی که در آن زمان منتشر می‌شد هیچ اشاره‌ای به این موضوعات نمی‌شد و یا حتی سیاسیون اطلاعات غلط ارائه می‌دادند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی سیل عظیمی از کتب پیرامون این موضوع منتشر شدند.

زمانی که رژیم طاغوت سقوط کرد ابتدا همه دستگاه‌های اطلاعاتی دنیا زیر سؤال رفتند چون اینها نتوانستند با جریانی که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند مقابله کنند. با وجود اینکه مکرهای دشمن بسیار پیچیده بود ولی انقلاب اسلامی به صورت گام به گام به انفجار نور تبدیل شد.

امام خمینی(ره) با رهبری انقلاب اسلامی سرمایه‌ای به‌نام مردم را به میدان آورد و ایشان با یک بینش و نگرش که ناشی از مسئولیت‌پذیری‌شان و درک الهی از حوزه‌ها بود تمام‌قد برروی اعتقادات خود ایستادند و در این عرصه خداوند متعال هم به ایشان کمک کرد. 

ایکنا- آیا مشارکت مردم در اقتصاد در مدیریت اقتصادی دفاع مقدس اثرگذار بوده است؟

در نظریات سیاسی و اجتماعی بحث مشارکت و باور مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است و در مقاطعی هم اصلی‌ترین موضوع به حساب می‌آید ولذا امام خمینی(ره) با درک عمیقی که از این موضوع داشتند، موفق به احصاء آن شدند.

ایجاد سرمایه اجتماعی به نام مردم از طریق اعتقادات مذهبی اتفاق مهمی بود که با رهبری امام(ره) رقم خورد و وقتی سرمایه اجتماعی پای کار بیاید قطعاً می‌توان شرایط اقتصادی را در مواقع حساس و بحرانی مدیریت کرد.

شعار امام خمینی(ره) پیروزی خون بر شمشیر بود و در اینجا خون یعنی تجلی حضور و اراده مردم و شمشیر هم یعنی لجستیک و امکانات؛ پس حضور مردم در میدان به علت موجده تبدیل شد. مردم با دست خالی و با سر دادن شعار الله‌اکبر رژیم طاغوت را سرنگون کردند در صورتی که خیلی از گروهک‌ها در تلاش بودند مردم را به سمت جنگ مسلحانه با رژیم سوق دهند ولی امام راحل با مدیریت خوب خود مانع این کار شدند و صرفاً با حضور میلیونی مردم در میدان و با داشتن انگیزه‌های مذهبی و الهی مناسبات رژیم طاغوت برهم خورد.

در مواقع حساس سرمایه مردمی موتور محرک به حساب می‌آید و دوام و قوام جمهوری اسلامی هم به پشتوانه مردمی وابسته است و به همین دلیل امام راحل بر جمهوری اسلامی تأکید داشتند و با کنار هم قرار دادن این دو واژه با افراط و تفریط‌ها مقابله کردند چون خیلی‌ها معتقد به جمهوریت و کنار گذاشتن اسلام بودند و خیلی‌ها هم برای نقش مردم در حکومت اهمیتی قائل نبودند ولی امام خمینی(ره) به هر دو اینها اعتقاد داشتند و جمهوریت را با محتوای اسلام مطرح کردند.

پای کار بودن سرمایه مردمی نقش مهمی در مدیریت اقتصادی دفاع مقدس داشت و این موضوع غیرقابل کتمان است یعنی مردم هم حضور داشتند و هم مشارکت و این اتفاق مهم در عرصه‌های مختلف سازندگی، جنگ، اجتماعی و غیره قابل لمس بود. نکته مهم دیگر آن است که حضور و مشارکت مردم در جنگ اصلاً با تهدید، ارعاب و موعظه و غیره همراه نبود بلکه بر باور و اعتقادات دینی، مذهبی و قلبی اتکا داشت.

بنیانگذار کبیر انقلاب با ایجاد نهادهای انقلابی و مردمی، حضور مردم در اداره کشور و حکومت را عینیت بخشیدند و از سوی دیگر عقلانیت و حقانیت نظام، مردم را بیشتر پای کار آورد. به طور کلی در آن زمان همه‌چیز شفاف و از روی صداقت بود و در چنین شرایطی مردم به تدابیر امام راحل باور داشتند. 

ایکنا- رهبر معظم انقلاب بارها بر مدیریت جهادی تأکید داشته‌اند و دارند، از نظر شما می‌توان اقتصاد دفاع مقدس را مصداق بارز مدیریت جهادی دانست؟

همانطور که اشاره کردم مردم در آن مقطع به حقانیت نظام ایمان داشتند و عملکرد جهادی مدیران نقش مؤثری در هدایت اقتصادی دفاع مقدس ایفا کرد. از همه مهمتر آنکه روحیه همکاری و تعاون در دفاع مقدس موج می‌زد و با وجود اینکه هیچ‌کس از رفاه بیزار نبود ولی کیفیت آرزوها و آمال مردم تغییر پیدا کرد.

مردم در آن مقطع حس کردند با تعاون و همکاری باید شرایط سخت اقتصادی زمان جنگ را مدیریت کنند و بدین خاطر از طریق تعاون به دنبال نفع جمعی بودند و به تبع آن سطح توقعات کاهش یافت و ساده‌زیستی اولویت اصلی جامعه و مدیران قرار گرفت و به شاخص اصلی تبدیل شد.

در همه عرصه‌های دفاع مقدس ما شاهد مشارکت مردم بودیم و وزیر به واسطه اینکه مقام بالایی داشت خود را جدا از مردم نمی‌دانست و وقتی مردم اینها را مشاهده می‌کردند دلگرم می‌شدند. مثلاً در روستاها و یا شهرها وقتی نهضت ساخت مسکن شکل گرفت مردم پیش‌قدم شدند و به منظور کمک به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کمک‌های مالی خود را به حساب صد امام واریز می‌کردند و پس از آن بود که جریان خودجوش خانه‌سازی در کشور فراگیر شد و فقط در سال 57 ساخت بیش از 300 هزار خانه به ثبت رسید و پدیده زاغه‌نشینی به طور کلی محو شد.

ایکنا- آیا می‌توان مشارکت و حضور مردم را یکی از دلایل اصلی در مقابله با توطئه‌های دشمنان دانست؟

بله قطعاً همین است. هرچقدر مردم در صحنه باشند و پشت نظام سیاسی بایستند، کار دشمن برای پیشبرد پروژه‌هایش سخت خواهد شد. در دفاع مقدس دشمن برای تجزیه ایران برنامه‌ریزی کرده بود و از آنجا که در کشور تکثر قومیت‌ و فرهنگ وجود دارد دشمن با ایجاد خلق عرب، خلق بلوچ، خلق کرد و غیره بسترهای تجزیه ایران را فراهم کرده بود ولی امام راحل با ایجاد وحدت کلمه و جذب مشارکت حداکثری به خوبی اوضاع را مدیریت کردند.

از سوی دیگر به واسطه مشارکت مردم منافقین از صحنه خارج شدند در صورتی که سلاح، پول و حمایت دشمن را در اختیار داشت و دست به ترور مسئولان عالی‌‎رتبه کشوری می‌زد ولی مردم با حضور پررنگ در صحنه، محل منافقین را افشا می‌کردند و سپس این مشارکت سبب اخراج آنها و از بین رفتن خطر تجزیه شد. این مشارکت در زمان جنگ به اوج خود رسید و به همین خاطر امکان تجزیه کشور از دشمن سلب شد.

برای اینکه خطر دشمن و تجزیه در کشور از بین برود مردم برای حضور در میدان جنگ هیچ ترس و واهمه‌ای نداشتند و آن را وظیفه ملی و دینی می‌دانستند و به همین دلیل اگر فرزند خانواده‌ای به شهادت می‌رسید فرزند دیگر یا حتی نان‌آور خانواده را راهی جبهه‌ها می‌کردند.

//

امام خمینی(ره) بدون حضور مردم نمی‌توانستند عرصه جنگ تحمیلی را مدیریت کنند به ویژه اینکه مدیریت اقتصادی جنگ بدون حضور مردم امکان‌پذیر نبود. من شاهد بودم پیرزنی که خود نیازمند حمایت اقتصادی بود اما هرچه در اختیار داشت مثلاً دو عدد تخم‌مرغ را اهدا می‌کرد تا رزمندگان تأمین شوند و یا مردم با هر توان مالی که داشتند به هم‌وطنان خود کمک می‌کردند. به طور کلی روحیه خودمحوری در جامعه کمرنگ بود.

به یاد دارم در آن مقطع گیلان با کمبود برنج روبه‌رو شده بود ولی مردم گیلان کیسه‌های برنج را به جبهه‌های غرب ارسال می‌کردند و ما که می‌دانستیم گیلانی‌ها با کمبود برنج مواجه هستند واقعاً از دلمان نمی‌آمد آنها را مصرف کنیم. 

ایکنا- متأسفانه امروز مشارکت مردم نسبت به دفاع مقدس کمتر شده، از نظر شما ریشه این مشکل در چیست؟

اگر آسیب‌شناسی کنیم واقعاً مشارکت مردم نسبت به آن زمان کاهش یافته و شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای در این کاهش مشارکت نقش داشتند ولی مهمترین عامل به غفلت، جهالت و کاستی‌ها بازمی‌‎گردد که در مدیریت جاری کشور به عینه مشاهده می‌شود و در کنار اینها باید به جریان نفوذ هم اشاره کرد.

دشمن برای کاهش مشارکت مردم به شدت برروی ذهن، باور و اعتقاد مردم کار می‌کند و وقتی مردم در مقام مقایسه شرایط کنونی با شرایط جنگ ظاهر می‌شوند با خود می‌گویند در زمان جنگ محرومیت بود ولی تبعیض و اشرافی‌گری نبود. امروز با وجود اینکه در شرایط جنگ به سر نمی‌بریم سرانه مصرف پروتئین کمتر از دوران جنگ تحمیلی است، چرا؟ چون در آن مقطع به خاطر کوپنی بودن، دولتی بودن یا هر عامل دیگر همه به یک اندازه مواد غذایی مفید مصرف می‌کردند ولی اکنون ملاک همه چیز پول و ثروت شده است.

ایکنا- برخی اقتصاد دفاع مقدس را به اقتصاد کوپنی یا کمونیستی تشبیه می‌کنند، آیا شما با این ادعا موافق هستید؟

آنهایی که این ادعا را مطرح می‌کنند درک عمیقی از شرایط جنگ ندارند. دولت‌های آمریکا، انگلیس و فرانسه در جنگ جهانی دوم بیشترین دخالت را در اقتصاد داشتند چون حفظ امنیت ملی برایشان اولویت بود. مثلاً در فرانسه کره یا پوشاک را هم کوپنی توزیع می‌کردند و به طور کلی منابع ارزی و غیره در اختیار دولت قرار می‌گرفت تا دست به توزیع یکسان بزند.

پس در مقاطعی لازم است کوپن توزیع شود و در جنگ تحمیلی هم یک اقدام تاکتیکی به حساب می‌آمد تا اثرات مخرب جنگ مانند کاهش درآمدهای نفتی و ارزی در جامعه کمتر احساس شود.

ایکنا- امام راحل اعتقاد قلبی به توان داخلی داشت، چقدر این باور در مدیریت اقتصادی جنگ اثرگذار بود؟

به واسطه حضور و مشارکت مردم در مدیریت اقتصادی جنگ، شکوفایی استعدادها اتفاق افتاد. امام راحل بارها تکرار می‌کردند که ما عقب‌افتاده نیستیم بلکه عقب نگاه داشته‌ شده‌ایم و بدترین نوع عقب‌افتادگی را هم از نوع ذهن و تفکر می‌دانستند. دشمن پیش از انقلاب به ملت ایران تلقین کرده بود که ایرانی‌ها نمی‌توانند ولی امام راحل مدام «ما می‌توانیم» را مطرح کردند و این باور در دفاع مقدس به منصه‌ظهور رسید.

جنگ فرصتی برای شکوفایی استعدادها بود تا ملت خودی نشان دهد یا فرمانده، مدیر و مسئولان توانایی خود را محک بزنند. از سوی دیگر در جنگ تحمیلی کیفیت مدیریت‌ها ارتقا پیدا کرد و کاستی‌هایی که می‌توانست بازدارنده باشد وجود نداشت. مدیران و فرماندهان به خدا و کمک‌های غیبی اعتقاد قلبی داشتند و می‌گفتند اگر برای رضا خدا کار کنیم خداوند هم به ما کمک خواهد کرد.

جنگ تحمیلی و دفاع مقدس فضای رشد شتابان را رقم زد؛ همانند بذری که کاشته می‌شو، آفتاب به آن می‌تابد و پس از آبیاری مناسب نوبت شکوفایی بذر می‌رسد و انقلاب اسلامی و دوران جنگ فضای مناسبی را برای شکوفایی استعدادها رقم زد.

هیچ کشوری به ما سیم خاردار نمی‌فروخت و تحت این شرایط بود که ضرورت خودکفایی احساس شد و به سمت خودکفایی در اقتصاد و تسلیحات نظامی پیش رفتیم و در دفاع مقدس بود که توان ساخت موشک را به دست آوردیم و این ناشی از همان روحیه خودباوری بود و این خودباوری در اقتصاد هم وجود داشت.

احساس مسئولیت یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم و اثرگذار در مدیریت موفق اقتصادی جنگ بود. فضا طوری رقم خود که همه احساس مسئولیت می‌کردند، همه دلسوز بودند و خداوند متعال را ناظر می‌دانستند و حفظ بیت‌المال اهمیت بسزایی داشت. در دفاع مقدس روحیه ایثار و فداکاری حاکم بود و هرکه از این روحیه بهره می‌برد لطف و عنایت الهی شامل او می‌شد.

در دفاع مقدس به شدت عدالت حس می‌شد و هرکسی در جای خودش قرار داشت و به خاطر این روحیه افراد وقتی احساس می‌کردند توان انجام مسئولیتی را ندارند یا در آن جایگاه نیستند به راحتی پیشنهادات مدیریتی را نمی‌پذیرفتند، چرا؟ چون نگران بیت‌المال بودند و این نگرانی سبب می‌شد تا خداوند به ذهن و تصمیمات برکت دهد و قدرت تعقل را افزایش می‌داد.

متأسفانه امروز به دلیل مناسبات سیاسی و جناحی برخی افراد بدون تعقل و فکر به پذیرش پیشنهادات مدیریتی مبادرت می‌‍ورزند و شایستگی خیلی اهمیت ندارد ولی در دفاع مقدس چنین اتفاقی رخ نمی‌داد.

ایکنا- تخصیص منابع یکی از عوامل مؤثر در مدیریت بحران محسوب می‌شود، در زمان جنگ شیوه تخصیص منابع چگونه بود؟

یکی از کارویژه‌های مدیریت، شیوه صحیح تخصیص منابع است که در دفاع مقدس تخصیص بهینه امکانات و منابع صورت می‌گرفت و به عنوان یکی از شاخص‌های ارزیابی مدیر تبدیل شد؛ امری که امروز به دلیل عدم چینش صحیح جایگاه‌های مدیریتی و ارجحیت دادن نگاه‌های سیاسی و حزبی خیلی به آن توجه نمی‌شود.

جناح‌های سیاسی شرایط حال حاضر کشور را به سمت دوقطبی پیش برده‌اند و ضرورت دارد که بدخیم‌های جناح‌ها کنار گذاشته شوند چون به خاطر اظهارنظرهای این افراد و عدم مدیریت صحیح‌شان خیلی از مسائل به معضل و معضلات هم بحران تبدیل شده‌اند و اگر سطح بالایی از عقل وجود نداشته باشد نمی‌توان با این بحران‌ها مقابله کرد.

ایکنا- رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی‌هایشان بر به کار گرفتن مشاوران خوب و انقلابی تأکید داشتند، چقدر در دفاع مقدس عنصر مشاوره در تصمیم‌گیری‌های صحیح مدیران اثرگذار بود؟

در دوران دفاع مقدس براساس سطح مسائل و بحران‌ها تصمیم‌گیری می‌شد و این تصمیمات ناشی از مشاوره‌های خوب بود. مثلاً شهید رجایی مشاوران خوبی داشت و به سخن اینها گوش فرا می‌داد.

خیلی از رؤسای جمهور ما متأسفانه باورها، سلایق و ایده‌های شخصی‌شان را اساس تصمیم‌گیری می‌گذارند البته رئیس‌جمهور حق دارد ایده شخصی خود را داشته باشد ولی باید در نظر داشت رئیس‌جمهور یا وزیر سکان‌دار کشتی هستند و نباید ایده یا سلایق شخصی را در تصمیم‌گیری لحاظ کنند بلکه ضرورت دارد یک ایده پیش از اجرا مسیر کارشناسی را طی کرده باشد.

در دفاع مقدس کارشناس‌نما یا مشاورنما وجود نداشت یا کمتر به آنها میدان داده می‌شد ولی امروز گاهاً دور یک مدیر و وزیر عده‌ای کارشناس‌نما حضور دارند؛ درصورتی‌که یک کارشناس باید تأیید نخبگان را به همراه داشته باشد تا طرحی که قرار است بعدها به تصمیم ملی منتج شود برای کشور هزینه‌ساز نباشد و نسبت به الگوهای رقیب برتری داشته باشد.

ایکنا- لطفاً جمع‌بندی بفرمایید

در نظام جمهوری اسلامی ایران گروه هدف رسیدگی به محروم و مستضعف است ولی امروز متأسفانه به جای مستضعف و محروم از طبقه آسیب‌پذیر استفاده می‌شود و حتی طبقات را هم دهک‌بندی کرده‌اند؛ در صورتی که آسیب‌پذیر به افرادی اطلاق می‌شود که از نظر جسمی و ذهنی مشکل دارند و معمولاً اینها هم تحت پوشش نهاد خاصی هستند.

استضعاف مالی افراد سبب شده تا نتوانند از نظام آموزشی خوب و شرایط مطلوب زندگی بهره‌مند شوند و باید چاره‌ای اندیشیده شود تا ضمن برخوردار کردن طبقات مستضعف از شرایط مطلوب، مانع سقوط طبقات متوسط جامعه هم شد.

در دفاع مقدس بیشتر با نابرابری‌ها و ناعدالتی برخورد می‌شد ولی امروز عدالت به ملعبه دست نظام تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی تبدیل شده است. هرچقدر که به الگوی نظامی، ایستادگی و استقامت تبدیل شده‌ایم ولی در حوزه اقتصاد به الگو تبدیل نشده‌ایم و برخی هم شعار عدالت اقتصادی سر می‌دهند ولی در اصل با عملکرد خود واژه عدالت را لوث می‌کنند.

اگر انتصابات درست نباشد ناعدالتی‌های مدیریتی رقم می‌خورد و به همین دلیل فقط بی‌عدالتی توزیع درآمد نیست بلکه بی‌عدالتی مدیریتی هم ضدعدالت عمل می‌کند. جامعه عادلانه جامعه‌ای است که یک درصد فقیر و یک درصد ثروتمند داشته باشد و مابقی در طبقه متوسط قرار گیرند ولی در حال حاضر طبقه متوسط در حال ریزش است و در این شرایط سخن گفتن از عدالت اشتباه هست زیرا به معنای به بازی گرفتن عدالت است.

 گفت‌وگو از سعید امینی

انتهای پیام

لینک منبع اصلی خبر

لینک خبر در ارتباط اقتصادی

این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا