سیر روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی
جعفر قنادباشی، کارشناسی مسائل غرب آسیا در یادداشتی که به ایکنا ارسال کرده به بررسی روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی پرداخته که متن آن را در ادامه میخوانیم:
پروژه «عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی» یا به عبارت درستتر، پروژه «آشکارسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی» براساس خواست و تقاضای این رژیم و مبتنی بر ضروریترین و حیاتیترین راهبردهای حاکمیت جعلی و اشغالگرانه صهیونیستها بر فلسطین به اجرا گذاشته شد ولذا این پروژه، تنها به از سرگیری و یا برقراری روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی محدود نبود بلکه، اهدافی بسیار فراتر از حوزه سیاست خارجی را دنبال میکرد که در ذیل به تشریح آن میپردازیم:
اهداف و انگیزههای رژیم صهیونیستی از عادیسازی روابط با کشورهای عربی
الف – خروج رژیم صهیونیستی از انفعال و انزوا در منطقه
رژیم صهیونیستی از ابتدای تأسیس خود با مشکل انزوا در بین کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای جهان سوم روبرو بود؛ مشکلی که با امضای پیمان کمپ دیوید و عادیسازی روابط مصر در زمان ریاست جمهوری انور سادات، تا اندازهای در مسیر حل و فصل قرار گرفت و این رژیم از سوی برخی دیگر از کشورها همانند اردن در منطقه غرب آسیا و برخی از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین به رسمیت شناخته شد اما وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سپس رواج اندیشههای مقاومت در لبنان و فلسطین، سیر عادیسازی روابط با کشورهای عربی را متوقف کرد و با ناکام گذاردن رژیم صهیونیستی در حملات نظامی به لبنان ( جنگ 33 روزه) و غزه ( در جنگ های 22 روزه ، 8 روزه ، 51 روزه و……) و همچنین شکست در پیشبرد پروژه داعش در سوریه و عراق، بیشترین و فلجکنندهترین انفعال برای این رژیم رقم زد. براین اساس یکی از اهداف پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی، خروج رژیم صهیونیستی از انفعال و انزوا در منطقه بود.
ب – تثبیت موقعیت متزلزل رژیم صهیونیستی در منطقه
یکی دیگر از اهداف مهم رژیم صهیونیستی در کوشش برای اجرای طرح عادیسازی روابط با کشورهای عربی، تثبیت موقعیت متزلزل این رژیم در منطقه است؛ موقعیتی که با موفقیتهای چشمگیر جبهه مقاومت بسیار متزلزل شده و حتی دولتهای حامی این رژیم را در سیاست راهبردی حفظ امنیت آن، با مشکلات جدی مواجه ساخته است. به هنگام آغاز اجرای پروژه عادیسازی، موضوع انزوا و به رسمیت شناخته نشدن از سوی کشورهای منطقه، همچنان از جمله مسایل مهم و نگرانکننده برای صهیونیستها بود و از جمله نشانههای عدم تثبیت این رژیم به شمار میرفت. بنابراین کوشش و تقاضای رژیم صهیونیستی برای اجرای پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی، تنها به معنی رونق بخشیدن به سیاست خارجی نبود، بلکه نمایانگر کوشش برای رفع مهمترین مشکل این رژیم یعنی کوشش برای تثبیت این رژیم و به فراموشی سپرده شدن اشغال فلسطین بود.
ج ـ پایان دادن به مطالبات و مبارزات قانونی فلسطینیان به عنوان به دردسرسازترین مسئله رژیم صهیونیستی
د- زمینهسازی برای تشکیل یک ائتلاف منطقهای علیه جبهه مقاومت در چارچوب صیانت از سلطه غرب
معامله بزرگ قرن
به هر ترتیب رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف چهارگانه بالا به طراحی توطئه و فریب تازهای دست زد و با کمک ترامپ، رئیسجمهور آمریکا عنوان «معامله بزرگ قرن» و سپس عنوان «طرح صلح ابراهیم» را در دهانها انداخت و آنها را به شعارهای رسانهای تبدیل کرد. در واقع هر دو این عناوین، عناوینی حسابشده برای سرپوش گذاشتن بر انفعال، انزوا، عدم تثبیت و تزلزل رژیم صهیونیستی در برابر توانمندیهای جبهه مقاومت و سیر اقتدار روزافزون آن بودند و از طریق به کارگیری این عناوین کوشش میشد تا رژیم صهیونیستی و حامیان غربی این رژیم را در موقعیت غیر انفعالی و تهاجمی نشان دهند؛ چنانکه تغییر موازنه نظامی و سیاسی منطقه به نفع جبهه مقاومت را کتمان و با جنجال بر سر عنوان معامله بزرگ قرن اینگونه وانمود کنند که به زودی همه کشورهای عربی وارد عرصه یک سازش بزرگ با رژیم صهیونیستی خواهند شد و با کوچ دادن مردم فلسطین به کشورهای عربی دیگر مسئله و مشکل بزرگی با عنوان مسئله مردم فلسطین برای اسرائیل و حامیان غربیاش وجود نخواهد داشت.
انتهای پیام
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید