وزارت خارجه نمیخواهد هزینه مذاکره با آمریکا را پرداخت کند
موضوع مذاکره با آمریکا این روزها دوباره در مرکز تحلیلهای سیاست خارجی ایران قرار گرفته است. رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با تجارتنیوز درباره این موضوع تصریح میکند: «نظام سیاسی ایران در مورد پیامدهای تصمیمات خود نگرانیهای جدی دارد. به این معنا که آیا تصمیم اتخاذ شده (برای مذاکره با آمریکا) منجر به وقوع اتفاقات ناخواسته نمیشود؟ منجر به این امر نمیشود که شرایط از کنترل خارج شود؟ بر همین اساس هم تلاش دارد محتاطانه گام بردارد.» مشروح گفتوگوی تجارتنیوز با این استاد دانشگاه را در ادامه میخوانید.
***
نظام سیاسی ایران در مورد پیامدهای تصمیمات خود نگرانیهای جدی دارد
*دولت جدید آمریکا بر سر کار آمده است و زمزمههایی در مورد برگزاری مذاکراتی میان تهران و واشنگتن در دولت ترامپ نیز شنیده میشود. چندی پیش وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگویی تلوزیونی اظهار داشت که ایران به دنبال آن است تا موضوعات موردنظر خود را از طریق سفارت سوئیس در تهران پیگیری کند و دیگر به دنبال مقوله میانجیگری و به میان آمدن کشورهای دیگر در قامت میانجی نیست. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
در این رابطه دو نکته وجود دارد که باید به آنها توجه داشت. به نظر میرسد نظام سیاسی و نظام اداری کشور – به صورت ویژه دستگاه دیپلماسی کشورمان – ظرفیت لازم برای اجرای برخی از تصمیمها را ندارد. یعنی مسأله پیش از اینکه به این موضوع مربوط شود که ما میخواهیم یا خیر، به این موضوع باز میگردد که در این میان یک نوع ناتوانی و فقدان قابلیت وجود دارد. یعنی ما هم مشاهده میکنیم که علامتهایی از سوی مقامات کشورمان برای انجام مذاکرات ارسال میشود اما به نظر میرسد که هنوز توانایی در نظام تصمیمگیری کشور وجود ندارد که بخواهد آن را بدون دغدغه به ثمر برساند.
نکته بعدی این است که جدای از حوزه سیاست خارجی کشور و وزارت خارجه به نظر میرسد که نظام سیاسی ایران در مورد پیامدهای تصمیمات خود نگرانیهای جدی دارد. به این معنا که آیا تصمیم اتخاذ شده منجر به وقوع اتفاقات ناخواسته نمیشود؟ منجر به این امر نمیشود که شرایط از کنترل خارج شود؟ من این دو مسأله را بسیار مهم میدانم.
معتقدم که آقای عراقچی هم اخیراً چند موضوع کلیدی را بیان کرده است. او پیش از این گفته بود که ما هم میپذیریم که امکان احیای برجام وجود ندارد. نکته بعدی که وزیرخارجه به آن اشاره کرد این بود که ما آماده مذاکره با هر دولتی که در آمریکا بر سر کار بیاید هستیم و اخیرا هم بیان کرده است تبادل پیام ما با آمریکا از طریق کشور سوئیس خواهد بود. این موضوعات دربرگیرنده نکتههای مهمی هستند. یعنی نشان میدهد که در اتاقهای فکر و مشاوره ایران، فکرهای جدی صورت گرفته است که باید کاری انجام داد.
یا در همین رابطه مقالاتی که آقای ظریف در «فارین افرز» و «اکونومیست» نوشته است نشان میدهد که حداقل بخشی از حاکمیت که اصلاحطلبها و یا وزارت خارجه باشند به این جمعبندی رسیده است که باید مذاکره صورت گیرد. مذاکراتی که باید به صورت صریح و معطوف به هدف باشد اما همانطور که اشاره کردم موردی که طی این چندماه به صورت برجسته در مورد آنها صحبت میشود موانع پیشروی این کار است. یعنی با فرض این است که بخشی از نظام تصمیم گرفته است که مذاکره صورت گیرد اما در همین مسیر با دو مانع مواجه است.
بخش عمدهای از اعضای دستگاه سیاست خارجی کشور در رابطه با مذاکره با آمریکا ساکت هستند
مورد اول این است که نظام تصمیمگیری حوزه سیاست خارجی کشور یعنی دستگاه دیپلماسی در این شرایط و با وضعیت موجود قابلیت اجرای این تصمیم، دفاع از آن و ادامه دادنش را ندارد. به بیان سادهتر دستگاه دیپلماسی نمیخواهد هزینه مذاکره با آمریکا را پرداخت کند. چهرههای مشخصی از دیپلماتها از این رویه حمایت کردهاند اما طبق معمول بخش عمدهای از اعضای دستگاه سیاست خارجی کشورمان در این رابطه ساکت هستند و یا فکر میکنند زمان آن نرسیده است که اظهارنظر کنند.
نظام کلان تصمیم گیری کشور در مورد مذاکره با امریکا نگرانی هایی دارد
نکته بعدی این است نگرانیهایی در حوزه کلان تصمیمگیری کشور وجود دارد که آیا اساساً در این شرایط میتوان مذاکره کرد؟ در این شرایط که ترامپ در حال آغاز به کار دولت خود است و اسرائیلیها هم صراحتاً از حمله به تأسیسات هستهای کشورمان میگویند.
درست است که تاکنون بیشتر ابراز مخالفتها از بدنه جامعه اصولگرایی شنیده شده است اما برخی از اصلاح طلبها هم نگران هستند که این فضا یعنی موضع تهاجمی ترامپ و اسرائیل، مذاکرات را آنطور که ایران میخواهد شکل ندهد و مذاکره معطوف به نتایج مورد خواست ایران نشود. درست است که در بحثهای علنی و شبکههای اجتماعی به گونهای دیگر صحبت میکنند اما این نگرانی به صورت جدی وجود دارد. اینکه آیا با وجود ریسکهای انجام شده و ایجاد یک اجماع حداقلی در داخل کشور مسیر مذاکره منجر به خواست ایران میشود و یا موجب میشود فشار بر نظام سیاسی کشور از سوی آمریکا و اسرائیل بیشتر شود.
شرایط منطقه هم این نگرانی را دو چندان میکند. مسأله سوریه، مسأله لبنان و حمله به حوثیهای یمن به این نگرانی دامن میزند که توافق با ایران میتواند بهانهای باشد تا اسرائیل محوز مقاومت را به صورت کامل از بین ببرد. به صورت کلی باید گفت درست است که اظهارات امیدوارکنندهای شنیده میشود اما در واقعیت باید گفت صحنه عملی سیاست داخلی، سیاست منطقهای و حتی سیاست بینالملل نشان می دهد که باید با احتیاط بیشتری قدم برداریم.
حتی بازار و قیمت دلار هم دیگر مانند گذشته به موضوع مذاکرات حساس نیست
*در حوزه بینالملل وضعیت به چه صورتی است؟
همین حالا صحبت در مورد محور تجدیدنظر طلبی – آنتونی بلینکن هم به آن اشاره کرد – مطرح است. یعنی کشورهای روسیه، چین، کره شمالی و ایران. اینطور میگویند که ایران میخواهد موشکهای کوتاهبُرد را در اختیار روسیه قرار دهد. در این شرایط حتی اگر ارادهای برای مذاکره باشد که به نظر میرسد در بخشی از حاکمیت این اراده وجود دارد اما نظام تصمیمگیری کشور نگرانیهای جدی درباره پیامدهای ایجاد «تغییرات ترمزی» دارد (تغییراتی که پس از مذاکره ایجاد میشود). نتیجه آن به این موضوع ختم شده است که مقامات با احتیاط بیشتری به صحنه بنگرند که آیا شرایط برای مذاکره وجود دارد و یا خیر؟
اجازه دهید با مثالی این موضوع را توضیح دهم. به اعتقاد بنده حرکت بازار و دلار نسبت به این موضوع وضعیت را روشن میکند. شرایط فعلی این بازار را با شرایط سالهای ۹۴ و ۹۵ مقایسه کنید؛ میبینید که در دهه گذشته زمانی که حرفی از مذاکرات مطرح میشد بر بازار و قیمت دلار تأثیر میگذاشت اما امروز وزیر خارجه کشوری چون عمان به ایران میآید و گفته میشود که حامل پیامی از سوی آمریکاییها است.
ناگزیر به محتاط بودن هستیم
از سوی دیگر شخص وزیرخارجه هم در مورد سیاست ایران برای حذف میانجیگران مذاکره با آمریکا صحبت میکند اما بازار واکنشی نشان نمیدهد. بیشترین واکنش به صورت محدود و آن هم پس از سفر آقای عراقچی به امارات تنها به مدت یک روز بود که به کاهش قیمت دلار به عنوان دماسنج بازار منجر شد و مجدداً روند افزایشی و عدم کاهش قیمتها ادامه یافت. لذا جمعبندی من با در نظر گرفتن تمامی موضوعاتی که به آنها اشاره کردم این است که ما ناگزیر به محتاط بودن هستیم.
روسیه در ماجرای جابهجایی قدرت در سوریه غافلگیر شد
*دیدگاهتان در رابطه با فروپاشی نظام پیشین سوریه چیست؟ این طور به نظر میرسد برخلاف ایران کشورهایی چون روسیه، ترکیه و اعراب همگی از زمان جابهجایی قدرت در سوریه اطلاع داشتند.
به عنوان فردی که اخبار این موضوع را با شدت و حدت بیشتری پیگیری کرده است میگویم روسیه غافلگیر شد اما بعد از پیشروی معارضین از حلب به سوی دمشق به این توافق یا معامله در مذاکره با ترکیه رسید که نیروهای معارض به طرطوس و لاذقیه و به نیروهای ایرانی نزدیک نشوند تا آنها را خارج کنند. پوتین هم در اظهارات خود این موضوع را بیان کرده است.
**ایران که این موضوع را رد کرد و گفت نیروهای ایرانی توسط هواپیماهای کشورمان از سوریه خارج شدهاند؟
درست است اما در هر صورت به طور کلی میخواهم این موضوع را بیان کنم که بعد از نشست دوحه طرفین به این توافق رسیدهاند که به نیروهای یکدیگر آسیب نزنند.
مذاکره با ایران در اندیشکده های آمریکایی دیگر طرفدار ندارد
*دورنمای منطقه با روی کار آمدن ترامپ را چطور میبینید. میگویند باید برای ماههای آتی باید با کمربندهای محکمتری پیش برویم.
من نیز این تحلیل را قبول دارم و میگویم شرایط، شرایط خوبی نیست و نگرانیهای جدی وجود دارد. اظهارات مقامات اسرائیلی و مقامات آمریکایی به ویژه نزدیکان ترامپ مبنی بر اینکه با ایران باید برخورد جدی داشت اسباب نگرانی بیشتری را فراهم میکند. موضوع فشار حداکثری همچنان وجود دارد. در این شرایط تعداد حامیان مذاکره با ایران انگشت شمار و کم است. این امر نشان میدهد در اندیشکدهها و راهروهای قدرت در آمریکا، مسأله مذاکره با ایران چندان طرفدار و مشتری ندارد.
نظرات تیم وزیر خارجه آمریکا در مورد ایران برای ترامپ دست برتر را دارد
*برخی امید به قدرت موضع ایلان ماسک و طرفداران مذاکره با ایران در برابر کسانی دارند که بر طبل جنگ با ایران میکوبند.
به صورت کلی در دولت جدید ترامپ سه تیم وجود دارد. یک تیم ایلان ماسک و جرد کوشنر، داماد ترامپ، هستند که بیشتر به دنبال تجارت و پیگیری امور اقتصادی در این دولتاند و به نظر نمیرسد که نفوذ زیادی در موضوعات سیاسی دولت ترامپ داشته باشند. یک دیدگاه به جی دی ونس، معاون ترامپ، تعلق دارد که معتقد است تمامی تلاشهای آمریکا باید معطوف به امور داخل و حل و فصل مشکلات داخلی این کشور شود و در نهایت یک گروه نیز مارک روبیو، وزیر خارجه ترامپ، و افرادی هستند که در جبهه مخالفان چین و ایران قرار دارند و درعین حال طرفدار اسرائیل هم هستند.
*از این سه طیف کدام قدرت بیشتری دارد؟
شخصیت ترامپ به گونهای است که میخواهد با تمامی تیم های مذکور کار کند و در حال حاضر هیچ کدام برتری خاصی بر دیگری ندارد. بیشتر به موضوع بستگی دارد. مثلاً در مورد چین موضع افرادی چون مارک روبیو برتری بیشتری دارد.
**یعنی در مورد ایران نیز دست برتر به وزیر خارجه دولت ترامپ تعلق دارد؟
بله درست است.
در مورد ایران باید از موضع افرادی چون مارک روبیو ترسید
**تجربه هم نشان میدهد روبیو بیشتر موارد ضد ایرانی را در کنگره پیگیری کرده است؟
بله همینطور است. بنابراین باید براساس موضوع به بررسی امر بپردازیم. یعنی در مورد ایران باید از موضع افرادی چون مارک روبیو ترسید.
لینک منبع اصلی خبر
لینک خبر در ارتباط اقتصادی
این خبر توسط موتور ارتباط اقتصادی جمع آوری شده است در صورت مغایرت اطلاع دهید